دکلمه، شعر و غزل. محمد_مقامی

 

 گلچین دکلمه شعر  غزل

محمد مقامی

 

___///___🌿


حی جان احدی مثل تو یاورمان نیست

نفس از تن تا جدا نشود باورمان نیست

روزی که می‌شود جسمِ لاغرمان نیست

یک قطره ازین می در ساغرمان نیست


#زیبا

___///___🌿

گهربار نفس گرفتن را آسان کردی

تو با خاک جسم مرا یکسان کردی

درون خورشید بارها آسمان کردی

نورِ جان را به لب ها مهمان کردی


#زیبا

___///___🌿

مقیاس کفِ دستم وجب است

ای مه خوبان ازتو عجب است

ولی عشق از بس نجیب است

سیل از نم‌ باران عجیب است


#زیبا

___///___🌿

به می رسی آن جا که لامکان است

با مستی فهمیدنِ رازها امکان است

حی بیش آمدی گر بیشتر دل بدهی

سر درآوری ز هرچه غيرممکن است


#زیبا

___///___🌿

گر نظرم افتد به روی ماه تو

خرمنی هست آسیا از کاه تو

تاروپودِ من نشیند ماتِ دریا

امواج غرق است در نگاه تو


#زیبا

___///___🌿


حکمت تو سربسته پوشیده بود

وسعت شیر از گاو دوشیده بود

رو به رشد از پی تو سبزه بودم

تاکنون میوه بدست رسیده بود

#زیبا

___///___🌿

او که همراهِ ما هست جای تنگ

ریشه را تر می‌کند در لای سنگ


#زیبا

___///___🌿

خالص فرو روی به عمق مستی

همچون ذرات هوا معلق هستی

#زیبا

___///___🌿

از عمقِ وجودم گر به تو دل بندم

اعضاء تنم هرلحظه می‌دهد پندم

#زیبا

___///___🌿

فارق گر گرفتارم کند این چنگ دنیا

تو هستی همسنگرِ من در جنگ دنیا

#زیبا

___///___🌿


یک کسی هست که مرا فنون میده

دُمِ روباه پیشِ شیر سر تکون میده

اگرچه نون میده روزی رسان است

حیله‌های او بهت حس جنون میده

#زیبا
___///___🌿


نگو هیچکس ندیده تاکنون آینده را

گذشته پابرجاست غافلی سازنده را

مستی که نداند رهِ میخانه کجاست

بزهکاریست پرطمع طلبکار خداست


#زیبا
___///___🌿


راهِ آشنا افتاده لای آرواره ای

مقصد نباشد اندرون آواره‌ ای

تنها از تن جدا نیست چاره ای

پایان پذيرد زندگی همواره ای


#زیبا
___///___🌿


ربی ریسمان تو ربطی به دعا نداشت

تو همان من هستی ولی ادعا نداشت


#زیبا
___///___🌿


یار احوالِ ناخوشی دارم نیستم بدخواه تو

به خالق عشق سوگند هستم خاطرخواه تو

تو مثل فکر باش یک ضمیر در ناخدآگاه من

به سنج که من ميميرم ازین نگاهِ گاه گاه تو


#زیبا
___///___🌿


پر از رنگ است لبِ بومِ مظاهر را ببین

هرجا سر می‌کشی فرقِ ظواهر را ببین

گوهر از وجودت می‌درخشد نور مبین

زرگری تابلو بدست اول جواهر را ببین


#زیبا
___///___🌿


فکرم که باشد از تو با سر به زیری زبرم

سخت شده سدِ راهِ من نه می‌بری ازبرم


#زیبا
___///___🌿
خوابِ شتر شد مخارجش بیش

عقرب می‌زند از مخرجش نیش

پا کشیده دراز کار آرنجش پیش

دست برداشته از رنجش خویش

#زیبا

___///___🌿

تو غرَض‌ورزی فتنه‌ میسازی

من نکن مرا به زمانه میبازی

بنگری همه وصلیم به سازی

همتای منی به خود نه بازی

به خود آمدی تا بر چه نازی

کس نبرد ازین خانه جَهازی

#زیبا

___///___🌿
عجب کسی ساز چونین چرخی در آن سالم زند

فکرش که باشد اینچنین چنگی بر این عالم زند

#زیبا

___///___🌿

هستی همه ذاتِ یکتاست شکی نیست

زیر و روي هر چه می‌بینی یکی نیست

این نقش آفرین هزار و یک رنگ است

گاه چون بافتِ طلا در گِلِ سنگ است

پی گر چیزی من می‌برم اَسرارِ توست

فرمولِ رمز و زازها در انحصارِ توست

#زیبا

___///___🌿
سرِ هر عهدی که بستم پیمان نشکستم

لابلای ناملایمات صبرم همان نشکستم

اشکم آب وضو صورت خود را شستم

پیشانی زدم به سجده ایمان نشکستم


#زیبا

___///___🌿


کِشت مکن کینه را سودی ندارد

خاکسترِ سیگار دگر دودی ندارد

#زیبا

___///___🌿

ولی ناضرِ ایام هست پیکره از سنگ شده

حنجره ی تو از من نفس گرفت تنگ شده

زال از ازل بود درپی کشتن سهرابِ درون

رستم بطور خودخواسته واردِ جنگ شده

هر آن جوهری که ازاین قافله غافل است

کله شق مشغولِ ازبين بردن لکه نگ شده

آنچنان پندی به من داد این انسان آفرین

شکل و شمایل زشت چگونه قشنگ شده


#زیبا

___///___🌿

شکی ندارم من که از ذات تو هستم

پنبه ریسیدی سر نخ دادی به دستم

پس نشستم از تو شراب نابی پستم

می به وجودم هست نخورده مستم

والله چو من تو هستی از جا جستم

کتف و بالِ شیاطین را محکم بستم


#زیبا

___///___🌿

دست کم مگیر خود را قدَر قدرتی

قعر چاه هم منزلت باشد بر قدرتی

آن‌جا به راحتی سر به آسمان کشی

ملائک گفت عجب دارد بشر قدرتی

 

#زیبا

___///___🌿

الهی به امید تو هستم در هر حال

پر از شراب هستی تو من در حال

هم‌چون تو کسی ندیدم اهل حال

چون همچنان هستم من سر حال


#زیبا

___///___🌿

رزقم را می‌دهی منتی نداری
عین توام همچون منی نداری

دست و دلباز هستی هميشگي
سالخورده ای اما سنی نداری

سرزنده درحال جنبوجووشی
وقتی، یک وقفه خالی نداری

خرد گذاشتی سر راه و رفتی
خاک خورده ولی پیری نداری

مقام اندیشه او درسینه‌ داری
ثروتی به مال حسرتی نداری

یک وقت می‌بینی درپی کاری
از این‌ همه روزی ثمری نداری

اسیره دنیا شدی سیری نداری
از توانمدیی خود خبری نداری


#زیبا

___///___🌿

زانو زنان براثرِ یکتا لذتی می‌بری

خارجِ تقصیر باشی عزتی می‌بری

تا جانِ پاکُ و طاهر را بر می‌بری

با خود اندیشه کن چقدر می‌بری

فکر داری تو به غیر ازین می‌بری

دارا ارزش مال را از بین می‌بری

#زیبا

___///___🌿

نیّتِ خوبی داری خوشا بحالت

نیک سيرت و صورت‌ها جمالت

خاک می‌نشیند به روی اموالت

وحی از درون برجای وی گفت

خود ز خاکی مباد باشد ملالت

حی افزوده خواهد شد کمالت


#زیبا

___///___🌿

ولی ناضرِ ایام هست پیکره از سنگ شده

حنجره ی تو از من نفس گرفت تنگ شده

زال از ازل بود درپی کشتن سهرابِ درون

رستم بطور خودخواسته واردِ جنگ شده

هر آن جوهری که ازاین قافله غافل است

کله شق مشغولِ ازبين بردن لکه نگ شده

آنچنان پندی به من داد این انسان آفرین

شکل و شمایل زشت چگونه قشنگ شده


#زیبا

___///___🌿

شکی ندارم من که از ذات تو هستم

پنبه ریسیدی سر نخ دادی به دستم

پس نشستم از تو شراب نابی پستم

می به وجودم هست نخورده مستم

والله چو من تو هستی از جا جستم

کتف و بالِ شیاطین را محکم بستم


#زیبا

___///___🌿

دست کم مگیر خود را قدَر قدرتی

قعر چاه هم منزلت باشد بر قدرتی

آن‌جا به راحتی سر به آسمان کشی

ملائک گفت عجب دارد بشر قدرتی



#زیبا

___///___🌿



الهی به امید تو هستم در هر حال

پر از شراب هستی تو من در حال

هم‌چون تو کسی ندیدم اهل حال

چون همچنان هستم من سر حال


#زیبا

___///___🌿

بخشنده گر ببخشید خنده به زیر لب دارم

هر هذیان گویی گفت ز عشق تو تب دارم


#زیبا
___///___🌿
چون پیر کار می‌طلبد قوه جوان باشد

درمانده نماند تن از خویش توان باشد

این یار پرقدرت از روشنی لبریز است

بهر تمام تاریکی ها با او در امان باشد



#زیبا
___///___🌿
در ساحل دریای دل سپهری قایق ساخت

درودگر رخ خویش را به روی لایق باخت

پروانه به تن تنید پیله تنهایی خویش را

کرم مشتاق پرواز لارو را لای عایق بافت


#زیبا
___///___🌿
ای جان جای روئیدن پی تبر هستیم

اجل را‌ بسی بوئیدن بی خبر هستیم


#زیبا
___///___🌿
من از منم رمیده پیش تو سر خمیده

محبوب من حمیده بر بالش پر لمیده

#زیبا
___///___🌿
با این که از چشمان من دوری نگارم

آتش بده داغ به دل این کوری بزارم

#زیبا
___///___🌿
به عشق گر متعهد هستی سرمست

از میلم می می‌بارد پستی بَرجست

مالکی افلاک دست نخورده دربست

جِرم جهان را برکف دستی سردست

نخورد شکست ماهر نیست تردست

به جان وفا همیشه مستی سرمست


#زیبا
___///___🌿
یار از سرم رفع کن خیال باطل را

از نو به کارم بار این دل عاطل را

شراب ناب داده خواجه‌ِ شیراز را

فزونی میدهی تو دخل فاضل را


#زیبا
___///___🌿
چگونه آدمی از راه به در شد

سر در سماوات سوار خر شد

چه خورد صاحب دردسر شد

از بحر انگبین یک ذره تر شد

خوشمزه می از مزه پرت شد

پری سوخت بی بال و پر شد

روی دَرو تخته جفت هم شد

عالم موجوات ماده و نر شد

بوالهوسی مغلوب عادت شد

ممات را بپا حیات ز سر شد

#زیبا
___///___🌿
موذی عشوه کند پا ندهی عذرا عبور کن

زلیخا خاطراتِ تلخ و شیرین را مرور کن

به ذهن ناخدآگاه بگو یادت مرا فراموش

ثمره ور تجربه‌ ها رسیده سارا سرور کن

#زیبا
___///___🌿
عشق بیا صفا کنیم

فکر غم و رها کنیم

بگیر نفس به سینه 

برای جان فدا کنیم

بلرزد این چرخ فلک

فر آمدیم وفا کنیم

برآمدیم  ز معشوق

مجنون را وفا کنیم


#زیبا
___///___🌿
ای جان دارایی من بزهکار توست

نه که من همه عالم بدهکار توست

با اینهمه امکان می‌رویم لختوعور

شرمنده همین بنده ستمکار توست

نوبت مرگ می‌رسد به ملک الموت

ای شکارچی عزرائیل شکار توست

الله‌ برکت ز تو خواهم توفیق کار

خدایا خود خدمت پیشکار توست

#زیبا
___///___🌿
ای خواجه عجب تو دل روشنی

گل ناشکفته منم ولی تو گلشنی

کو به این سو یقین دارم تومنی

آمدی سراغم دوستی نه دشمنی

زیر بارم عاشق کار کمرم منحنی

بیا بده یادم راه و رسم محسنی


#زیبا
___///___🌿
ای مونس جان از تو تقاضا کنم

تو در فکر منی درک قضایا کنم

راست بگم زحمت خود کم کنم

پیش احدی محاله سر خم کنم

در مکتب حق کسب دانش کنم

روان تر بنویس بر خوانش کنم


#زیبا
___///___🌿
بیگانه ندارد خبر از دردِ جدایی

مومن تو آشنای دل مردِ هدایی

نمی‌رود سرِ  مست هرگز کلاهی

دمار دل درآمد‌ هوا سردِ کجایی

الحق والانصاف ای جان پناهی

بحر بهشت هرش درحد گناهی

به زیر سایهِ همایم سرگرم می

بنازم وجودت را سرمد خدایی


#زیبا
___///___🌿
بتدريج قوت لایموت قحط شاطر بسیار

چون نان بر تنور بسوزی به خاطر بسپار

پُر از کف میشود دهان دریا سائل در تب

با چه قدرتی دندان می‌زند ساحل بر لب

خوراک عقاید مسموم بی‌خیالی طی کن!

انگشت به حلق هرچه خورده ای قی کن



#زیبا
___///___🌿
به جان هو روح الامین مرده تنم

ای عشق عاشق شکر خورده منم

شب از نیم گذشت درحال کسب

سور شکست پیاله را سروده لبم

دلدار خریدار و فروشنده شراب

مستم ای ساقی خروشیده خمم


#زیبا
___///___🌿

همه باهم همسفریم راه کیان قشنگ است

بهشت کند ترک مسیر به الله مشنگ است

گلوله تن پیر فلک شاچمه نبود فشنگ بود
___///___🌿
ارتش بی لیاقت در آتش برزخ جنگ است


#زیبا
___///___🌿
بی‌خرد در امور دیگران قضاوت مکن

باخبری دار دنیا مکافاتِ قساوت نکن

حق الناس حقیقتِ طلب بخشش کن

از درب بهشت بیا براستی تلاوت کن


#زیبا
___///___🌿
احد باخبر از حال منی دلشوره دارم

حد را برابر کنیم از تو مستوره دارم

رب به رقابت سوگند میبینی تو منم

به آیه های کتاب هزاران سوره دارم


#زیبا
___///___🌿
بازآ تو در این کنگره‌

ابرو مکن بر من گره

زاغم مرا چوبی بزن

مژگان سر آن کرکره


#زیبا
___///___🌿
برق چشمانت گرفت مرا از جای بلند کرد
با خودش برد به سرزمین های دور و
عجیب غریبی که هنوز ندیده بود
دیدگانم شگفت زده، می‌لرزد صدایم.

چون چنان تفاوتی رخ داد تنم حق دارد
حیات درآن سرای زنده‌گی قابل قیاس
نیست شکل برتر بود متقابلم…..


#زیبا‌‌
___///___🌿
حی دلِ بی‌قرار آرام شُو شوریده سرم

ای جسم تو را بخوانم پُو پوسیده تنم

جانان به دادم می‌رسد تا طاقت بیارم

نفس بلندمرتبه مراقبم سُو پریده پرم


#زیبا
___///___🌿
من از طلوع خورشید درکت کردم

غروب به سرعت نور حرکت کردم


#زیبا
___///___🌿
شبِ مهتا سیاه شد به لطف یزدان

خورشید سرکشید زردِ زلف یزدان

نازنین جان نور عشقی در تکاپوی

خلایق سستی خلافِ خلف یزدان


#زیبا
___///___🌿
یار مالکِ زمانه ما فرصت نداریم

پیشگاه پا برجا را حرمت نداریم

#زیبا
___///___🌿
انسان به راستی درآ احساس غرور کن

به بلوغ نرسیده از در وجدان عبور کن

وجود به‌ نام جان هست حقایق روشن

موجود هستی برترین خود را مرور کن


#زیبا
___///___🌿
خرسندم که تو مهمان دلم هستی

به شوق می‌کشم روی تنم دستی

مرا سوق میدهی به سوی مستی

شر شيطان رجیم را ز برم بستی؟

راهنما راه می‌روم گاه به سختی

سودا زده می‌شوم در دام پستی

ولی‌الله نگذار انگشت لای زخمی

فکر نکنم به سادگی از غم رستی

هرچه قد علم کنی ازهم گسستی

گوهر جان را به روی زخم بستی



#زیبا
___///___🌿
پیوند با کسی که پوچ بود زدیم

لگد از پشت به بخت خود زدیم

بخط پایان نرسیده سوت زدیم

زین پس زیر ناکس شوت زدیم

#زیبا
___///___🌿
شکرانه نکوست هر نفسی کام کشیم

جانانه هست دستی برین جام کشیم

جسور از عمق جان بیرون کشیم می

شربت مستی را از شرابِ خام کشیم


#زیبا
___///___🌿
ای جان تو سلول تنی اسیرم تو را

آرزو دارم تا ابد در بغل گیرم تو را


#زیبا
___///___🌿
دل اوست کریم به پای حرفی نشست

بر طاق ایوان این چنین برفی نشست

یار گوش جان دهد پشتش بهار است

بهشت پیش چشم بوته گل خار است


#زیبا
___///___🌿
از اول کار با تو مشورت کردم

تو گفتی برو ز بلا دورت کردم

پرتلاش از مشقات عبور کردم

تصور تو را نقش صورت کردم

تار و پودم شدی جرعت کردم

متحمل شدم ولی مروت کردم

با بلندگو ملایت صحبت کردم

در مرافعه دفعه کدورت کردم

بودی احساسات محبت کردم

از عاقبت ستمکار عبرت کردم

مرا جان بخشیدی تربت کردم

فضل‌الله دیدم و حیرت کردم

#زیبا
___///___🌿
یار در وجود پرسه زدم دوش روبرو زجه زدم

بحری پدید آمد عجیب بهر درون شیرجه زدم

بر غریق عاشقان از عشق گویم گوش بسپارم

پاکیزه رخت را شست بربند خویش رجه زدم


#زیبا
___///___🌿
صبح یعنی نورخورشید ماه را ناپدید کرد

ظلمات می‌رود از بین فورا فکر جدید کرد


#زیبا
___///___🌿
کج این خیال من بود چه بی هدف دویدم

تا شکل او شدم راست در هر طرف پریدم

حق چون حقایق روشن جامه خود دریدم

برحفظ نام ناموس بر جان صدف خریدم

#زیبا
___///___🌿
سر بگذار روی دل گوش بسپار مرا

دود کند از درد می‌کشد سیگار مرا

کسی با خبرم نیست تنها نگار من

سکوت کرده‌ام اما حرف بسیار مرا

#زیبا
___///___🌿
تا زمانی که بنشینی منتظر غم

اندوه به اضافه هرگز نشود کم

سر سنگین می‌گردد کمرت خم

از شادی دریای تر نمی‌رسد نم


#زیبا
___///___🌿
نگار من مراقبه میخواد که مطلوب شوم

تو حوادثِ حادثه ای محاله مقلوب شوم

اومده سراغم قبل از اینکه مفلوک شوم

من بودم از خدا خواسته مجذوب شوم


#زیبا
___///___🌿
مشقت را عاشقانِ معشوق برجان خریدن

به بال پرواز پیوستن بی پر برعالم پریدن

از کهکشان‌ ها سرکشیدند مخلوقات دیدن

مشتاقان خویش پنجه خورشید را دریدن


#زیبا
___///___🌿
توکه همواره همراهی هستی دنبالِ من

به دست کی می‌رسد نامه‌ی اعمالِ من

#زیبا
___///___🌿
اغلب‌‌‌ ما انسان‌ها از این استلاحِ هر کسی جای من بود در مکان‌های مخلتفی به‌ نفع خودمان صحبت می‌کنیم، گاهی درجمع و گاه پیش یک فرد خواست درخلوت.

اما واقعیت امر اینچنین است هیچ کسی نمی‌تواند در جایگاه ما قرار بگیرد و حتی اگر با این مسائل روبرو شده باشد و خودش هم مزه‌ی تلخ یا شیرین این ماجرا ها را چشیده باشد، می‌دانی چرا.؟

چون این هر کسی ها هرگز وجود ندارند، مگر اینکه مطلب را به این شیوه مطرح کنیم اگر تو جای من بودی درآن شرایط خاص چکار میکردی‌، و اگر اهل تعارف نباشد و آگاه، متوجه خواهی شد تصمیم تو برای این موارد صحیح بوده یا نادرست.

و اگر حق بجانب باشیم مقابل پاسخ های همان شخص شنوده موضع‌گیری خواهیم کرد و واکنش نشان خواهیم داد که تو درک نمی‌کنی و قضاوت بی‌خود نکن، تا جایی که کار به دلخوری کشیده خواهد شد.

و شاید هم واقع بین باشی و گوش جان بسپاری و از رهنمودها و توضیحات او بهرمند شوی و بابت وقتی که دراختیارت گذاشته به نحو احسنت تشکر کنی و منبعد هیچ کسی را جای خود نگذاری.


#زیبا
___///___🌿
توکه باخبر از حال دل زار منی

در اوج کسادی رونق بازار منی


#زیبا
___///___🌿
با مکر و دغل احساس را ابراز کردند

دست دوستی سپردیم پا دراز کردند

#زیبا
___///___🌿
ای جان به من میلِ سرودن می‌دهی

زان می که فاخران خوردن می‌دهی؟

زتو نوشیدن معلومات فراوان است

سهم مرا العان یا بعدِ مردن می‌دهی؟


#زیبا
___///___🌿
گفتی مرا به دست خویش ساختی

من هر چی بسازم از پیش ساختی

روح وجودت را به روی من باختی

کدخدا تورو خدا مرا بیش ساختی

هستی جوهر من سلولی تو یاختی

جان سوزیم بپای هم آتش ساختی

بند تو هستم من شریک نخواستی

از بخارِ خيلی‌ ها ابر بارش ساختی

هرچه طالب طلبید کاملا پرداختی

عقارب طلبد برای او نیش ساختی


#زیبا
___///___🌿
نوروزتان هر روز مبارک باد

هستی عطر عمر بر ترک باد

#زیبا
___///___🌿
بر اهل زمین و آسمان بهار مبارک

صورت کنیم پرداخته هزار تبارک


#زیبا
___///___🌿
حضورم را من‌ اگر با‌ تو ورانداز کنم

سوی توای بنده نواز دست دراز کنم

نگار گیج می‌خورم وارونه کردی مرا

تو نسبت به خودت دیوانه کردی مرا


#زیبا
___///___🌿
کسی که حرف حساب سرش نمیشه

با خودش هم سر جنگ داره همیشه

#زیبا
___///___🌿
من از حضور ناضر هنوز غافل هستم

سعی به کار بگیرم وارد محفل هستم

#زیبا
___///___🌿
یکی هست ولی همتای او پیدا نمیشه

چشمی که نمی‌بیند او را شیدا نمیشه

او هوش کر بینا کند می‌شنود همیشه

حی همه‌ جا جار می‌زند هویدا نمیشه


#زیبا
___///___🌿
به عشق و واجبات عاشقی وفادار باش

تو تحت امر یار هستی فرمانبردار باش


#زیبا
___///___🌿
بیا مشتی به آنچه نسبت دادی متقاعد کن مرا

پرت است حواس من محبوب هدفمند کن مرا

گر ادراک مرا بیش می‌خواهی خردمند کن مرا

من شدم شاهکار گیتی ای جان سربلند کن مرا



#زیبا
___///___🌿
از عشق نفس می‌کشی هوای جان داری

خیانت به امانت بخيالت که امان داری

#زیبا
___///___🌿
نظر کن در رخ رخسار خویش

حیران می‌شوی از کار خویش

عشق چون لباس احرام است

بر جای می‌گذاری آثار خویش


#زیبا
___///___🌿
بین این همه موجود که اختراع کردی

در فکر بشر هستی با بقیه وداع کردی

تفکرات تو هست بی‌نظیر معلوم است

چه‌ها چیز از مغز جمجمه ابداع کردی


#زیبا
___///___🌿
به سمت عشق دو دل روی شکست می‌خوری

شاه بدونه لشکر زخم چپ و راست می‌خوری

تو که با جانان جان هستی پیوست می‌خوری

خمر عسل ظرف شراب بسیار است می‌خوری

طعم افسوس در دهان خشک هست می‌خوری

شراب بده ساقی سرمست به دست می‌خوری

پیش خویش خود می را چه مست می‌خوری

چُو طفل شیرخواری انگشت شَست می‌خوری

پياله پر شد سر اندازه هستی تست می‌خوری

می معشوق به دل که کامل نشست می‌خوری


#زیبا
___///___🌿
نگاهی کن به حال من دل نگران نیستی

پاسخ ز جان می‌شنوم مگر گران نیستی

ارزش خود را چو می‌بینی در آن هستی

تو وجودمی شدی درگیر دیگران نیستی



#زیبا
___///___🌿
ماه رویی نگاهش را به من می‌دوخت

چون مِهر مرا داشت دلش می‌سوخت

این یار رنگ به روی خویش می‌باخت

دل فرو میریخت حی ز نو می‌ساخت


#زیبا
___///___🌿
تو که دقت بر همه چی داری درایت

بگو خویشِ من نسبت دادی سرایت

پس چون کاستی بس ديدی جنایت

حق دارم من از خودِ قاضی شکایت


#زیبا
___///___🌿
ای نازنین مونس من تو هستی

زمین نخورم من هیچ شکستی

از می معرفت بی‌ وقفه مستی

صورت عشق را ز جان شستی

#زیبا

___///___🌿
خوشنویس بنویس بحر هر آیه پدر

درآمد من هست مامان سرمایه پدر

برخوردار باشیم ما از این پرتو نور

خود خورشید می‌آید زیر سایه پدر


#زیبا

___///___🌿

ای قدرت بیان زخم زبان می‌زنیم

داریم عسل به سَم دهان می‌زنیم

#زیبا

___///___🌿

عاشق مراقب باش معشوق همین جاست

عشق به دل راه بده سرتاسر کمین هاست

حی‌ حمل می‌کنی با خود نفس را ای جان

امانت را درست نگهدار جای امین خاست


#زیبا

___///___🌿

دم از عشق می‌زنی اهل وفا هستی

دَرِ عهد را محکم به روی جفا بستی

#زیبا

___///___🌿

لبِ بوم مظاهر زخمی نقاش جیغ می‌کشد

لاابالی به نفیس فرش فراش تیغ می‌کشد

خجلت چو بِرفت از دیده عار بماند بر دل

خورجین الاغ سرگین شد بار بماند در گِل


#زیبا

___///___🌿


عشق به خیال خیلی خطور می‌کند

دگری گفت چشم را هم کور می‌کند

دلدارم می‌گوید حس عجیبی است

تمام ذرات وجودش ز نجیبی است


#زیبا

___///___🌿

توانگر خرمن شوریده توان می‌خواهم

جود وجودم پوسیده جوان می‌خواهم

جواهر گوهری قرمز روی به شکل خون

ای عشق تو را بوسیده جان می‌خواهم

ساقی از عالم بحر شراب جلوه می‌دهد

نوک ناخن شیر دوشیده نان می‌خواهم

زیبا شدم می پرست هر چند تازه کارم

هر چه هست پوشیده نهان می‌خواهم

پس بگیر جام‌ مرا نهر روان می‌خواهم

سرچشمه من جوشیده کان می‌خواهم

نوع ‌گفت‌وگو درون ذهن تن نمی‌گنجد

مرکب را قلم نوشیده دهان می‌خواهم

 

#زیبا

___///___🌿

ای عشق خلاصه می‌کنم تو را

همه جا ملاحظه می‌کنم تو را


#زیبا

 

___///___🌿


ای دادگر نظاره‌گر هستی تو

فریاد کن مرا مگر مستی تو

#زیبا

___///___🌿

عشق بی نیاز صورت بگیرد خوشگل است

آزمندان مسئله‌ساز می‌ شوند مشکل است

به صاحب بسم‌الله بوالهوسی معلوم است

معشوق عاشق و پابرجا بماند مکمل است


#زیبا

___///___🌿

هر چی خیال میکنی سرآب آن پوچ است

ما باور پذیریم هرلحظه امکان کوچ است

انسان کثافت خوری کِرده کار خوک است

ای بی‌داد تخم سيمرغ را ببین پوک است

ره عشق هموار می‌بینی نه پُر پیچ و خم

خیره سرخورده با دهان زمین لوچ است


#زیبا

___///___🌿

شروع ِ هر طلوع غروبِ ما نزدیک


#زیبا

___///___🌿

 

گر برویم پی نگار سرمنزل بِهشت است

به کوره کوزِه گُر نگیرد گِل خِشت است

خون می‌آید به جوش آبِ زرشک است

این‌همه بی‌تفاوتی برای دل زِشت است

رندان سر زنده شدن درگه او والا مقام

لب از زبیا گرفتن محصول کِشت است

بوسیدن و نوشیدن از عسل اولا طعام

در کلام‌ الله مجید رسول نِوشت است

این همه التحاف را یک بار با دقت نگر

جهانِ بینش را در تکامل سِرشت است


#زیبا

___///___🌿

لب دنیا از جای بوسه لیز است

چو آرواره های کوسه تیز است


#زیبا

___///___🌿

صبح یعنی غرق نور هستی

دنیا را در حال عبور هستی

#زیبا

___///___🌿


اگر محبوب حکومت کند بر قلب های ما

پی در پی می‌گریزد غم ها از لب های ما

نقاش نیست بریم خجالت بکشیم با هم

قطره به قطره اشک بریزد صلب های ما


#زیبا

___///___🌿

چه عزيزاني درکنار ما بودن بی هوا رفتن

عزرائیل نوشت زیبا موجب پی دوا رفتن

ای جبرائیل ملک پیغامم بادقت گوش کن

به یار بگو حبیبی جُرم ما را فراموش کن


#زیبا

ره منزلت سر راست

قدم بگذار در راست


#زیبا

___///___🌿

عدو افسارگسیخته به همه شاخ می‌زند

تا پَست هَست تازی تکیه بر کاخ می‌زند

گرانی با سیاست شلاق می‌زند نعیم را

یک پارچه خوابیم سوزن به نخ می‌زند

بز از نوک کوه به عمق دره ملق می‌زند

قوش لب تشنه گندمزار را ملخ می‌زند


#زیبا

___///___🌿

او از اولآ هست حاضر من حی بمیرم

از هر کَس و ناکس سراغ ز پی بگیرم

وای بر من که خلایق را عبوديت کنم

جان دارم ز او بر بنده پو چی اسیرم


#زیبا

___///___🌿


همین امشب که همه کنار هم هستیم

اکثرا از مخارج آن تا کمر خم هستیم

جفنگ گفتیم و خنديديم یلدا گریان

باورمان نمی‌گنجد جامه جم هستیم

آثار می‌ رود از بین، در پیش چشم ما

معادل جریانات پس چرا کم هستیم

#زیبا_یلدا

___///___🌿

می سوگند خوردم توبه شکست داد مرا

با شرافتم نادیده ببین ای داد بیدادِ مرا

#زیبا

___///___🌿

سنگِ صبورم من اگر بشکسته بالم

زین گوی سر می‌کشم بر همه عالم

ظاهر محیا می‌شود اسباب‌ زحمت

باده پرستی می‌کنم در باب رحمت


#زیبا

___///___🌿

عاری تاکنون بودم سرگردان عشق افسوس

تو صاحب چراغ بودی و من عاشق فانوس

نازنین جان نازشصت داری بیا تحویل بگیر

مرا دور از من کن رو نوشتم را تکمیل بگیر

#زیبا

___///___🌿

مادر وجود تو از عشق نشئت گرفتیم

جان از تار و پودِ تن تو هیئت گرفتیم

#زیبا

___///___🌿

ای آرزو بندگان را سرگرم خود کردی مکن

تو‌مگر بدجنس پلیدی اینقدَر نامردی مکن

#زیبا

___///___🌿

ای جان تو بگو مقصود چیست از آوردن ما

دیون دنیا را چو طوق انداختی بر گردن ما

آری ناگزیرم من که افکار را هدفمندش کنم

ولی سعادتمندم زین طروق فرهمندش کنم

آنان که تکبر را ز خود راندن فیض می‌برند

ولو در بحر غرور غرق شدن غیض می‌برند


#زیبا

___///___🌿


سر قلم تراشی جمله های زیبا ساخته می‌شود

لب حظ می‌بری با هر کلمه شعر بافته می‌شود

چو وجود آمد به شناخت تازه دلباخته مزدا را

دستمیرزا می‌زند بر عجایب گِل پخته می‌شود

#زیبا

___///___🌿

عجب زیرکی هستی، فرق تماشاست

دریا زده زانو به بغل، غرق تماشاست


#زیبا

___///___🌿

کار، گر زار می‌زند

تجربه الاف است

سر نخ می‌دهد

گیجگاه کلاف است

#زیبا

___///___🌿

برگ رفته به خواب خبراز پاییز است

کیهان نکته به نکته حیرت‌انگیز است

مهرگان زخم خوردی بیا به جشنِ یلدا

سرخس در رستنی همیشه سبز است

گل واژگان دگرگون سر قلم تیز است

الهام بخش به سينه بسی عزیز است


#زیبا

___///___🌿

پابند به زمین ولی ورانداز مرا

جانان تو فقط باخبری راز مرا

قراردادی مرا مابین هزار گذر

بنازم جاذبه را داده پرواز مرا

#زیبا

 

___///___🌿

ای که در جان و خرد اندیشه داری

باورم هست همه جا تو ریشه داری

قدر ِ این ظرافت را سیروس بدارد

ذره‌ بین از همه چی سررشته داری

جان مگر جای دگر ابر بهار می‌بارد

چون شب نم به بخار شیشه داری

شناخت را فرسنگ‌ها ‌فاصله داریم

دل سوز رمز و راز لای پوشه داری

ناضرِ پنهانی و محرم اسرار بمانی

بس نهفته ها که کنار خوشه داری

#زیبا

___///___🌿


فارق از خود شدم نگار من کمانچه داره

بهر گل پروانه نشیند تاج سر غنچه داره

بلبل از همه چی باخبر است آواز می‌کند

لیلا جان می‌بخشد مجنون هرآنچه داره


#زیبا

___///___🌿

زیر گنبدِکبود همه هستیم همسایه‌ِ زیبا

محشر کبرا سرافکنده با هم سایهِ زيبا

#زیبا
___///___🌿


تا زه نکشیم تیر از کمان رها نخواهد شد

جسم ما آسوده به خاک جدا نخواهد شد

دل داره می‌سوزه جُرم اعضاء را می‌کشد

عشق فرق زیاده میرزا امضاء را می‌کشد

هم‌ بستگی فرو رفته انکار پرسه می‌زند

پیش آمد تا لبِ گور مزدور بوسه می‌زند


#زیبا
___///___🌿

سیاره زمین به رشته کوه دامنه داره

آیین یکپارچگی را از دامن آمنه داره

اگر نسل بنی‌آدم به هم ملحق شوند

کیهان بهر هر نفر از ما منظومه داره

#زیبا

___///___🌿

ساغر نمی‌آید به کار ساقی تو باشی

سر میکنم جام شراب باقی تو باشی

جانا تو که اهل حال هستی سرحالم

ساقی تو مستی منم به می می‌بالم

#زیبا

___///___🌿

مغزِ استخوان رنج می‌کشد آرش کمان را

منارجنبان به لرزه درآورده نقش جهان را

عجب اعجمی نادیده می‌گیرید منشور را

سر به خوابهای می‌بیند کوروش زمان را

ناکس این حقیقت را از خود دور می‌کند

دردمند شدت گرفته بریده گلوی امان را


#زیبا

___///___🌿

حکیم آهو بده حلوا رو به گیاه می‌کند

داد مرا بقض کشد سرفه سیاه می‌کند

حقانیت سیلی می‌خورد بر بیخ گوش

آب ایستاده لجن زل زده نگاه می‌کند

چو موجان جوشیده امواج پدیدار شد

ره ادامه‌ بده سائل سرکار آگاه می‌کند

گر شیر دست به دامان خورشید شود

سر ز زمین بگو مگو با کره ماه می‌کند


#زیبا

___///___🌿

از ذوق تو کم مانده ‌که آواز کنم

زیبایی تو‌ سر فصل هر آغاز کنم

گه نقش تو را قالب یک ساز کنم

بگو با رقص قلم برای تو ناز کنم


#زیبا 

___///___🌿

ساحل کف دست دریا شناگر پارو شکست

دخل ترتمیز مداخل جادوگر جارو شکست

کردگار دلداده به مشتری چه سبب می‌برد

بی گمانم می بگوید حسرت سیب می‌برد

چو مخاطره می‌ بینی علت به عیان است

به حرمت کلم که ایراد در نحو بیان است

گلو بغض دل شکستی،! رخ مامانی نذیری

عجب حکایتی تو،! امانت از امانی نذیری


#زیبا

___///___🌿

بس‌که دروغ گفتیم به هم سپهر گرفته

خیره سر ز تن درآورده زره سِپَر گرفته

برومند آمد پیش ذلت راهه فرار گرفته

غنچه از خنده می‌میرد گل پرپر گرفته

لای چرخه آسیا فلک لکلک ریز دردناکه

ملکه زنبوری که فرمان بده شهر گرفته

سیمرغ سر از تخم درآورده شیر گرفته

پارچه به دست شده قيافه امیر گرفته

حلم را تعبیر کنم برزو لقب دلیر گرفته

ناگوار گفتار می‌کنه اینگار اسیر گرفته

ارغوان شد نگران آلاله حکم تیر گرفته

شاطر سر تنور گلوله را از خمیر گرفته

خرگوش بی‌هوشی ابلیس آتش گرفته

رفته به خواستگاری پاسخ خیر گرفته

ریش بزرگ سبقت از کاکل ذرت گرفته

پیازِ زعفران را‌ ناشي جای سیر گرفته


#زیبا

___///___🌿

ای که پَرت می‌کنی فکر را فراسوی خیال،

از بس نشاندادی مرا ماوتفاوت بی‌ خیال،

ورمِ سر کردم، خرد می‌خورد چوب حراج،

کور چشم به عیان دیده تو را روی خیال.

#زیبا

___///___🌿

به فهمِ هم خنديديم کویتِ کار لنگ است

بدوبدو افسارگسیخته مرگ فرهنگ است

خبره نگار دگر راضی نیست زکریای رازی

بدمستی بلا نازل شده افکار جفنگ است

ذخایر سرتو بالا بگیر عدله موجود هست

جگر سوزه داره دل نمیسوزد سنگ است

خلیج پارسی به زودی سر تو جنگ است

جزیره فهمیده امرد قوی جثه گنگ است


#زیبا

___///___🌿

عِلم فهمیده می‌خواهد نگهداری لیاقت

رسوم بی‌حاصل را پند پنداری حماقت

#زیبا

___///___🌿

عجب ناکسانی مدعیان عشق شدند

تمسخر نیست مستحق تحقق شدند

#زیبا

___///___🌿

به سخره عشق‌ ورزی سنگ نقره داغ شود

کلاغ سهم قفس طوطی صاحب باغ شود

#زیبا

___///___🌿

ایلامیان زدن برطبلِ بی آری باد به غبغب دارند

رُکنِ کوروش را پوستکنده تشکیلات عرب دارند

متجاوزان در عمل هیچ فقط ادعا به قرآن دارند

به هرمز سوگند، ظالمان سرنوشت فرعون دارند

کشتی در حالِ غرقه دلیران دردِ اجتماعی دارند

غرق شد اکثرأ سر جنازه مشکلات شرعی دارند

با این حال که تا خرخره طعم مرگ را مزه دارند

دیده ستم گری خدابنده را انتظار معجزه دارند

طلبکاران بدهکار خودن تا خمس گلو ریغ دارند

زنده به گور شد حق این حقیقت را دریغ دارند

حرف در آمد کلمه معلومات با هم وحدت دارند

آقای رنگو اینها را میبینی به تفرقه عادت دارند

 

#زیبا

___///___🌿

طرز فکر چون سوی تعالي سوق دهیم

حسرت دنیا را با سجود زیبا دق دهیم

غوره به چشم توتیا مویز باده می‌شود

عیسی فرمان فرما مرده زنده می‌شود

بدونه دلواپسی بیا وارد صحنه شویم

می دهیم کشمش غرق عرق به شویم

نه به کذاب گو این مرز کهن آباد است

پیروان ابوجهل از همه جا رانده است

#زیبا

___///___🌿

منم ورشکسته جانم حمایتم کن

مرا ای جانِ جانان بی نهایتم کن

ای نفس ز تو خجالت زده هستم

به تصمیم عدالت تو بنده هستم

زیبای ز جان دست کشیدم تو را

عشق گر عاشقی برابر کنم تو را

مرا شراب بده سیراب کنم تو را

قطره برآمدم سیلاب کنم تو را

قدر قدرتی سراندازه آسمان کن

خم به ابرو ز من طلب امان کن


#زیبا

___///___🌿

صفت همه کسی نگهدار که ابزار سر جا باشه

زنده راهه صدمه وارد بشه کار کشته می‌شه

چرخ ز هم گسسته قالب از قاب درآمده شود

جمله پوکید حواس با مرحله پری زیبا گو نه


#زیبا

___///___🌿

لای نصیر لاابالی عجب زمانی

تشخیصِ قابله صاحب زمانی

مرتکبین را عاری حاصل شده

ادامهِ به لودگی بلا نازل شده

به حق مسّلَم گر فارق گردیم

در خرافه دریای غرق‌ گردیم

سربزیر ترک سرزمين کردیم

برای سر یکدگر کمین کردیم

شرک بلاتکلیف منظم کردیم

در خیالاتی کار اعظم کردیم

چه جور نحو احسنت کردیم

آریوبرزن را آریا منت کردیم


#زیبا

___///___🌿


گل به دهان کوزه خشتک را درز گرفتن

سر باده سوخت دریدن آتشِ لرز گرفتن

کج کلاه بچه بزازی مگر سردر آخوریم
سری ز سر گوسفندان علف هرز گرفتن

با لباس معرفت آدمی عزت‌الله میشود

سرمایه یکی بخواند هزار اندرز گرفتن

سردم مرشد را یکی فرابخواند صاحب

سرزمین ماد را قبایل قبل ز مرز گرفتن


#زیبا

___///___🌿

زیبای در آغوش بیا خاطره سازی کنیم

ببارد سیل باران درون قطره بازی کنیم

موی می‌بینی کفِ دست ماست از موی

پادرمیانی بیا ابقِ رنگ طره رازی کنیم

ای جانپناه ده آدمی زین جهل بیم دارم

لکه ی ننگ را با اینهم سیطره آری کنیم

نیشخند دندانِ کرسی انگار می پسندی

های اَشرف، سیاره در خطره کاری کنیم


#زیبا

___///___🌿


حاضر به غیاب شد سر به فلک می‌کشد

سر از لاک بیرون کن سر افلاک می‌شود

زردچوبه به رنگ دوصدبار رنگ می‌شود

اسب چوگان گوی زرنگ چالاک می‌شود

همچون انگشتری کوب وا کوب میشود

ایهاالناس فاتح خیره سر هلاک میشود


#زیبا

___///___🌿

تو که می بالی به خود این‌همه عزت داری

ای خدابنده خبر از اینهمه مشکلات نداری

لب تو شیرین کام من شده تلخ بازش کنم

وادار مرا چون عذر موجّه به دلالت نداری

سر وادی یک کودتا جنگ و حماقت کردیم

حیا پس ز وجودم بی‌جهت تو علت نداری


#زیبا

___///___🌿

دل آبستن درد است بارحملش سنگ صبوری

اینبار قابله باردار مطمئن باش سنگ صبوری

با بستگان عشق غرورمان را قلوزنجیر کنیم

چو شکم سیر رفت کوه معرفت انجیر کنیم

اسارت دلبنده زیباست به دلبستگان بگویید

کلاف شوریده گریبان را آمزدیدگان بگویید


#زیبا

___///___🌿

افزایش بخرد کن از خجالت خود کم

فطرت تنیده اول کار محبت خود کم

تجربه عبرت پذیر مشقت کارمند کم

سنجیده اولین اقدام زحمت خود کم

وسوسه فرمانبُردار شد آدمی بزه کار

مهم حمل بر بار شد قداست خود کم

این رهی که می‌رویم به ولله نمیرسد

بشر این قدر بیچاره حقیقت خود کم


#زیبا

___///___🌿

بریم به ایرانِ کهن باهم دیگه سر بزنیم

کجا بودیم کجاس اینجا در به‌در شدیم

خوردیم گول های خُشمزه اینجا شدیم

خود بشناس دگر زِ بَر بودیم زیر شدیم

فرهنگ دغدغه بیش مارِ خسته میشوی

خیره سری بنگا به جان هم سیر شدیم

تا بحال چنین کشوری بود سابقه ندارد

میدانی و من بدرد ناعلاج دچار شدیم

جمعّ اقوام بودیم بسیار پراکنده شدیم

جمع جمع گردد مطمئن باش زبر شدیم


#زیبا

___///___🌿

زیبا عاشق به ملاقاتِ ما اجمعین است

کلام‌الله قید قرآن است شهادتین است

آیه به آیه زبان احمد ز مصطفی جاری

اقراء ز إيّاك‌َ نَعبُدُ وَ إِيّاك‌َ نَستَعِين‌ُ است

ابلیسِ پر از غرور حنجره را باد کند که

ادریس دست به قلم محمّدِ امین است

هر روز رستاخیز است غمخوار حسرت

پند قند نصیح عبدالله دینِ مبین است

به تکاپو همه عالم را ذرات معین است

با وجودِ زیبایی بت پرستی لعین است


#زیبا

___///___🌿

حال و هوای تازه هبستگی می‌طلبد

جمله بس خودکار خستگی می‌طلبد

سربسته گر باز گردد طره نمی‌اندازد

دید گر پسنده شود قطره نمی‌اندازد

موری بسازه لانه سیلاب مهار گردد 

چرخه چو استوانه لیل و نهار گردد


#زیبا

___///___🌿


محبت به ستوه آمده و چاره ندارم

نای سخن ازاین دل صد پاره ندارم

گفتم که بفهمی من اگر هیچ ندارم

حسرت به کسی‌ هم که داره ندارم


#زیبا

___///___🌿

پری از روی دریای شیر اقیانوس میبینی

به ماه پرگار کشیده فلک فانوس میبینی

سری فراخ از کار درآورده هجری شمسی

ترابری کن دور دست زغال آجری شمسی

مشتری را پی گیر بس انباشته کره زمین

دنباله‌ دار هست، هست مقصد ذره زمین


#زیبا

___///___🌿

شکسته پای پنجره بغض گلو هزار دفه

خدای من اگر دیدی بهش بگو دگر بسه

این‌همه زشت را دیدیم زیبا با همدیگه

خسته‌ام شده خسته سوزه جگر بسته

دیده تر شده تردید انباشته بسته سله

ای جان چُنینکار بخدا من شدم خسته

تو سر صبوری، مقابلِ صبر ناتوان همه

دل خونِ دل خورده راهِ سق سد بسته


#زیبا

___///___🌿

 

های خلیفه دانش‌آموز سر نگردون

سواریم ما همه این چرخه گردون

تو می‌گفتی که من یزدان پرستم

خُلفِ وعدهِ ببینم از هم گسستم

خاک کعبه ایران فرزند اردبیل م

ابراهیم ابرهه باشی من ابابیل م


#زیبا

___///___🌿


همت یک عمر بدهکارِ برکت شد

کفر به نعمت کرد بی‌ حرکت شد

در سود از این منافع متضرر شد

سرمایه غافل از این شراکت شد

چو هنگام پای معرفت آمد پیش

پیش‌بینی مجبور به خجالت شد

گر وقت‌شناسی برتری در خلقت

آب گندیده سر به هوا راکت شد

هرلحظه سلحشوری مابین رفت

انگیزش برای همیشه ساکت شد


#زیبا

___///___🌿

 

روی خوشی نبود نشانی کم بوده

ریشه به قدرتی رسید در نم بوده

پاییزه جفت بینِ زوج و فرد بوده

ثمره کوله خوشه تا کمر خم بوده

زمینی بارور فخر از این مشاهده

جمشید برابری تهمورث جم بوده

تصمیم ضربدر حاصل کن تقسیم

نیشخنده پشته ضحاک سم بوده

 

#زیبا

___///__🌿

 

سَد شد به زبانی که هنوز آب ندیده

سر و سامان بده مقروض تا خرخره

به‌سرعت معرفت لحظه شکاری کند

با همین نیم قلم کوه کنده کاری کند

خودی که خودی نترس آشنایی بده

به‌ جوش ارحم الراحمین آشتی بده


#زیبا

___///___🌿

 

پیر سرفصل پاییز انلایز میشه

کرده کار پسندیده، عزیز میشه

بهار به وجد آمده کرده حیرت

دلیر ایستاده وارد پاییز میشه

این هست، هست درسِ عبرت

خواص با بوی گند سیر میشه

بنده چونین فرض فراتر است…

انتهای عشق تازه مسیر میشه.


#زیبا

___///___🌿

یک جمله نوشتم که تو برحسبِ کلماتی

زبان پت پت تو بگو که صاحبِ کمالاتی

از خود بی خود شدم گو بدادم میرسی

شدم اگر گنهکار بگو به فریادم میرسی

توکه ابر بهاری پاییزیی منم منم نداری

لب سائل غمناک باران نم نم نم نداری

خاموشم کن کم مانده که آتش بگیرم

گر نگفتی پیش آیی تو را پیش بگیرم

 

#زیبا

___///___🌿

 

چو گفتم آفرین بر تو امانت زندگی بود

تو آزادی ز هر دولت خیانت بردگی بود

ملاحظه از رسم جهالت شد کورکورانه!

بنده نقد را پایداری صیانت بندگی بود

با دقت می‌توان فهمید حقيقت را چنان

فرو ‌کن فکر در سر حکایت سادگی بود

#زیبا

___///___🌿

 

این عشق عجب صورتِ نیما دارد

بنشین با زیبا گلی کُنار سیما دارد

نیاز بصورت عشق حمله‌ور گردد

چون آتش افروزی شعله‌ور گردد

از مسئله‌ی ساده مهم بیدار شدم

تازه ملتفت راز گُل سپیدار شدم


#زیبا

 

___///___🌿

شکوفه جوهر قلم بود جواهر قلمداد شد

باشکوه برآمد از باغ باعظمت قلمداد شد


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

دل‌انگیز دلسپرده به دیدار خطر کرد

از دیار خود به عشق دلدار سفر کرد

از آن حقیقتی که فاصله کم هستیم

متفق‌القول ورود اعضاء هم‌ هستیم

عجبولغریب هست‌ این هست بر هم

دورها احساس ِ شگفت‌انگیز سر هم


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

تصمیم شد رستگاری والا می‌شود

سر آستین فوت آب برملا می‌شود

چون با خبری از دور درود می‌آید

سر تعظیم به راستی فرود می‌آید

پیشرو رستگاری رهنما راهی بده

دلو ز دریایی، بينهايت ماهی بده


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾
یارب دور انداختم فکرِ فراموشِ تو را

ایزدی آتش کشیدی ذهنِ خاموشِ مرا

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

از تو حبس کشیدن تا ابد استفاده دارد

در شرایط سخت تر فیس و افاده دارد

جام تهی شد فاضل لبریز از ارزش آمد

سر باز زند از حرکت ترکش لغزش آمد

هر قدر قدرت جست‌و جوی سریع شد

شعاع دایره نصبت به کنون وسیع شد


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

احساس منتظر است فهمیده شود

فهمیده فهم را فهمید فهمیده شود

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

امانت‌دار بوده درخت به پیش نجار می‌رود

یعنی با خبر بوده همین بوده کلنجار می‌رود

اشکم را به راه انداخت بدونه شک می‌میرد

پاییز درس بزرگیست به عشق بهار می‌میرد


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

اتفاق رخ می‌دهد تجربه از زمان عبور کند

لبخند به گذشته میزند تازگی را مرور کند

اسباب نمایان شد دگرانديش رحمت است

کوره سواد فهمیده مقصود را راه دور کند

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

شرط کنیم نگذاریم دست به قابل هم

که در متقابل خجل هستیم مقابل هم

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

عشق به برابر یک جمله مو به مو شدن

رفتن در باطن هم با هم رو به‌ رو شدن

چون چگال مکمل نیست به رشد آمدن

فرق می‌رود از بین زیبا زیر و رو شدن

#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

لوب کلام نقطه سرخط تدابیر نیست

عیب است فراموشی از تدبیر نیست

وقتی حفظ ظاهر شد قانون اساسی

حق به جانب باورکن بی تاَثیر نیست

بی‌ خیالی با خیالِ راحت توفیر داره

مقابله شیر شود انجیر هم شیر داره

پائیز خاموش جوانه در خواب است

لبِ بهار غنچه حاضر به جواب است

حقارت شده شایسته دریغ از عدالت

در نظامِ عدلیه، عدل طناب دار است


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

در توانم نیست نگهداری تو آگاهی رفیق

راهِ تو هموار من کج می‌روم گاهی رفیق

ای عشق می‌خواهی پا گذارم جا پای تو

جمله شد کوتاه درونِ من درگاهی رفیق

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

خزان، فعلِ واحد نیست صِفت می‌شود

فصل کردن سال، حدیث جُفت می‌شود

بخش دارد مولودی عظیم خُفت ندارد

زبان قاصر می‌شود عقل گفت می‌شود

اصل می‌شود وارد بحث رقم نمی‌شود

فی‌مابین شیش و هشت هفت می‌شود


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

گرد زمین چرخ، به آسمان راه است

رهنما کند منزل، ستاره از ماه است

چو سَری سریع افراز پیدایِش شود

ذات کرده کار، مشترک خواه است

#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

حیف طراوت به بطالت بگذشت

ای جانا تو مرا با جلالت بگذشت

احدی غیر از تو ندارم به گذشت

تقصیر شد عذر وادارم به گذشت

عشق در وصل تو رفعِ فاصل شد

به والله از این حادثه‌ حاصل شد


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

داد از دادگر به حق جفا شد

همه دولت به دولت خفا شد

مصیبت چنگ می‌زند شفا را

حقیقت سر بریده از قفا شد

حقوق ریخت به همراه خون

عقل دست به دامان وفا شد


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

عاشقی در طلب شعر شد

باغبان خواست شاعر شد

مست آمده ساده بگذریم

عجب آتشی باده بگذریم

منزل به منزل دور نیست

حقیقت هست زور نیست

خویش بجانب حق داری

گر زبان سر به سق داری

سر حال شد سود که بود

غافل به‌ یاری بود که بود


#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

بگیر طراوت مطلب بهار در گرو ظهور است

مقصود حجر طاقت فرسا یقین شعور است

اشراف را لایق زیر پا نکن اصل اساس است

چون کنی دقت مسير سرتاسر حساس است

از این چاک پیراهن خونین قوه به حول آمد

حاکم متعجب شد طفل معصوم به قول آمد

مقصد به همانا یک جمله زهرای بتول است

عرض را پوزش کردم سرشته به طول است


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

به آخرزمان چگونه لغزید حال

کوه چو آتش یافت لرزید حال

نادر گوشِ دل کُند کلام شنید

هنگامه بود پاسخ سلام شنید

دریغا سر اندیشه بریده شود

جمال سرزنده یک مرده شود

#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

بسزا نیست روا عاملِ خلقِ ذلت

وعده نان چو رفت به حلقِ ذلّت

به قدری بپًا می‌کرد امر جان را

هم سنگ کجاست هر فلق ذلّت

مقدار جو باشد حق را طلبیدن

یکرو پاکیزه‌‌ سرشت ابلقِ ذلت

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

عیسوی که از مرگ کُند زنده پدرش را

عذرا به لغاح رفت پسِ پرده پدرش را

چو فارق مریم عمران شد روح‌ القدس‌

عصمت و طهارت لمس کرده پدرش را

بندگان مسیح به زیبایی خوندنش پدر

یقین به اندیشه دوخت دیده پدرش را

اعجاز کننده برآمد گقت رحمت‌العالمین

چون خویشتن قدر بداند بنده پدرش را


#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

هم سازِ لیلی نتوانست مجنون به مرور کرد

پس به زحمت می‌توان از خویش عبور کرد

عجب تر بود کوهِ سخت را فرهاد زِ جا کَند

عشق آفرین شیرین چشمان زلیخا کور کرد

بسوی قبله می‌توان رفت کنعان یوسف آرا

بوی مصری شد یعقوب در فاصله دور کرد


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

گر آتشِ عشق آب شود

نژاد آدم زاده ناب شود

سر بلندی در خاک کند

سر‌فراز قامت تاک کند

شِکر در شاخ کال‌ بود

درگذشت در حال بود

الحق، حق دارد به ما

آتش، خنک باد به ما

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


سر اندازه سوزن به زیبایی تو خیره شود

حاذق چو فنون درس فهمیده چیره شود

غافلگیر شده عاشق تو صاحب نظری کن

به شمار افتاده ضربان جانان منظری کن

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

عاشق از حال رفت ساکن میخانه شد

به خویش خود با پیمانه پُر روانه شد

افضل تر کند معرفت را باهوش است

چون سرمست از این کار زیرکانه شد

این چگونگی فهمید رمز و راز هستی

در کنون توان کرد تا ابد جاودانه شد

چقدر اندازه هست زیبا در این منزل

قدم به قدم عشق شانه به شانه شد

 

#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 


تردید زِ خویش فرار کرد

چُو پیش تو دل قرار کرد

مُمکن با خبر از حال شد

به توان طلبِ اَسرار کرد

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

افراط را تحلیل کن شتاب زده

کلام الله تفریط شد کتاب زده

افکار واپسران بِدور پرتاب کن

پُر از الوهیت شدی بازتاب کن

هر نیم کره در روز آفتاب دارد

روشن فکر نیاز به مهتاب دارد

هر مُلک اندیشه به غارت رفت

شد ساکن بدنبال حقارت رفت

فرق این همه تقلید از فرد شد

آگاهی نوش جان کن سرد شد

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

حق در جَلوتوجّه هزار و یک رنگ شد

بس که بیهوده مابین ادیان جنگ شد

گر فخر آزمون‌‌ را در افق والا بگیریم!

قامتِ سربلندی در همین حالا بگیریم

وقتی لشکر تازی تاخت شمس‌العماره

سبب‌‌ نبود قافیه باخت شمس‌العماره

باغ فین شد حمام خون‌ همین اشاره

آزاده رفت ره خویش با اولين اشاره


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


به هرحال امید است کبریا را

به تنگ آورد این زهد و ریا را

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

هر جز می‌طلبد لایقِ اطلاع باشیم

در این حال رفتن بالا مطلع باشیم

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

آدمی بهر وصال دوست شکیبایی کند

یاد می‌گیرد چطور ترکیب زیبایی کند

معشوق، عاشق را وقتی پذیرا میشود

بلدی به نحو احسنت سفره آرایی کند


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

جسور در بافت دید لبو ماهی شد

دریافت که روی آسمان ماهی شد

افسون شود حقیقت روشن است

می‌توان فهمید کلوخ یا شن است

گر تشنه به سرچشمه سیراب کند

چو رستم تملق خاطر سهراب کند

به افسانه شده هدف طریقت بود

هرلحظه ممکن دنبال حقیقت بود

گاه جمله را دیده پند آمیز نیست

وقت باران بهاری در پاییز نیست


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

چون شِکری قابل ستایش کنم از تو

هر شق القمری را گشایش کنم از تو

ازین طروق گر بستانی قدرت کلام

عاشقم زبان بسته نیایش کنم از تو

در پیش آینه شد ختم مخلص کلام

نقش زیبایی آمدم آرایش کنم از تو


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

زخ بنما از همه کس گذر کنم

تو ندیده ماهی پس گذر کنم

حق، این دلِ من بود نظر کنم

جانب صاحب خود نظر کنم

می‌خواهم که کار یدالله کنم

به درگاه تو گر نعوذبالله کنم

فرق سر را از سینه جدا کنم

نظری به جمال این خدا کنم

پرسش وعده‌های حوری کنم

از این فرقه ضاله دوری کنم

جان به عشق یار آفرین کنم

سخن از اولین و آخرین کنم

تکلیف روشن است بس کنم

ره خویش پیش یا پس کنم


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

ساغر نمی‌آید به کار ساقی تو باشی

سر میکنم جام شراب باقی تو باشی


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

مروارید به یزدان آورده اشاره

در کف دریا صدف کرده اشاره

به خلقت آدمی که گفت آفرین

ای دل غافل اینکه بوده اشاره

به هر شکل جمله را معنا کنیم

کی پس پی میبریم رده اشاره


#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


باز هم چون گذشته باغ تر شد

یک روز دگر از عمر من سر شد

عقل می‌داند گذشته شد باطل

دل نمیفهمد شکسته شد باطل

اگر این شکست را انکار است

گره خورده به زلف نگار است


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

هر روز به شوق دیدار سر کردم

شب را با چشم بیدار سر کردم

رخصت بده جانا کمی آواز کنم

بی ‌پروا تا اوج ثریا پرواز کنم

تو منزلت را می‌دهی چانه کنم

ای یار بیا زلف تو را شانه کنم

 

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

باده نوشیدم زدم آتش سرم

خرابم کن هوادار باش سرم

آدمی را عشق کامل‌ می‌کند

کارِ سختی را تحمل می‌کند

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


به راستی دل دلدادگی کند شیدا شود

نه فردا که همین روز واقعه پیدا شود

عالم هستی گرد کف دست می‌چرخد

یار با چرخش این دیدگاه هویدا شود

#محمد_مقامی 

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

کور اندیشان را پرده ساید به گوش

صدای نم نم باران نمی‌آید به گوش


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

از ذوق تو کم مانده ‌که آواز کنم

زیبایی تو‌ سر فصل هر آغاز کنم

حضور را من کاملا احساس کنم

گه نقش تو را قالب یک ساز کنم

گاهی نمی‌دانم که سخن باز کنم

بگو با رقص قلم برای تو ناز کنم


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


دریاب مرا منکه ندارم صنمی جز تو

درک کنم بلکه رسم دلدادگی را از تو

هر شب تحریر من از تو مشق است

چه کردی که در سر من عشق است

در وصف تو من نقطهِ پایان بزارم.؟

یا بينهايت، فاصله را نمایان بزارم…..

 

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

هر دو چشم من شده برق تماشا

شیدایی تو کرده مرا غرق تماشا

مگر از پرده درآیی یار جلوه کند

نقش دلدار باشد زین ورق تماشا


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

چنان نشانه رفته بود چشم مرا زیبایی دنیا

چو کور دل می‌کند فقط ادعای خدایی دنیا

فعل پاکیزگی را همواره پسندیدند نکوست

به ریش این نجس، پاکی خندیدند نکوست

نطفه انسان را گفت آخوند که نجس است!

این اصل را نور الوهیت ندیدن خس است..

 

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


در این عالم اگر مستی نباشد

دگر باور به این هستی نباشد

ره عشق را ز عیاشی جدا کن

تا درون معرفت پستی نباشد

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

گاهی سحم من از زندگی آه بود

سر کوی تو چشم من به راه بود

نه آنکه دلخورم از این مصیبت..

اما درحقیقت تلخ کامی گاه بود

هر شب نگاه می‌کردم آسمان را

چون چهرهِ زیبای تو در ماه بود

چنان محو می‌شدم ازاین تماشا

وقتی‌که بخود میآمدم پگاه بود


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

علمی که در عالم هستی داریم

خلق آن را از سر مستی داریم


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

این انسان کامل، کاملآ لُخت بود

خام آمده بود و آماده‌ پُخت بود

چگونه آتشی را سیب نسب شد

عجب آمد سراغم یک سبب شد

آنان که معروف را روایت کردن

با فهمیدن آگاهی حکایت کردن

بند ناف معرفت چون پاره شود

به هر علت آدمی بی‌ چاره شود

 

#محمد_مقامی


.‌‌🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

سیاهی رفت چشمانم ببیند حال خوش را

چگونه می‌پسندد حاکم شرع این روش را

چونکه فهمیدم نمی‌دانم دگر طاقت بیارم

اینبار بار این مصیبت خُرد کرده دوش را

هر لحظه بدتر میشود آشفته بازاری شده

ننگ برآنکه انداخت درآب فضله موش را

به این دنیای بی‌مقدار چنان چسبیده‌ ملا

که انگاری ز کف داده شنوائی و هوش را

باورم نیست که این دین محمد،ص باشد

خود می‌خورد تمامش منع کرده نوش را


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

من از عادت بخوانم گر تو را

پس ندارم واقعا در سر تو را


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

این بينهايت هست از آن تو

شده رزق خلق برکت نان تو

گر بکاریم بذر را در خاک تو

عینی می‌بینیم روح پاک تو

چنان دارد ثمر این ریشه تو

بخواهد گر سَری اندیشه تو


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

وقت است که خودم را کمی از دور ببینم

حال و روزم را با فطرت آدمی‌ جور ببینم

در قبال ذات خویش دارایی من مفت بود

ارزش دنیا به خیالم با معرفت جفت بود

پس بیهوده نگو درک من از هوش نیست

ندای درون را چو نیازش به گوش نیست


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


تو گر سرم مَست کنی

ورای اینکه هَست کنی

بی‌ آنکه باده ای خورم

محال را در دست کنی

بنوشی گر زین شراب

نشسته‌ای جَست کنی

درآ به عشق و مستی

تا ترک کار پست ‌کنی


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

کلام ناب را نغمه در گوش می‌کنم‌

فهم آن را گر نباشد کاوش می‌کنم

زمینی تشنه ام من درپی آب روان

مرشد را ببینم میل آغوش می‌کنم

دوا در دست یار است و منم بیمار

شوکران باشد برایم نوش می‌کنم

چون طفلی که سینه‌ی مادر ببیند

بیخ تا بیخ این ره چاوش می‌کنم


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

تو گره گشایی کنی دندان به چکار آید

دلشاد شوم من لب خندان به چکار آید

تو آگاه میکنی از بند این دنیا رها شم

ماندن در این عالم‌ زندان، به چکار آید

در مصاف تزوير گر خرد مغلوب شود

پس درایت در این میدان به چکار آید

محاله ممکن است عقل منکر یار گردد

فرض چنین پاشد وجدان به چکار آید



#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

در قمار چارپایان آن کسی باخت ندارد
رندی که میداند اسب شَل تاخت ندارد

رمز و راز چیرگی را هر که پاییدن کند
قواعد بازی را میداند حس بالیدن کند

عاطل و باطل میل ندارد فتح شدن را
در فراز قله های معرفت فاتح شدن را

فعل این است که ما ترک معود کنیم
با علم و دانش زین عالم صعود کنیم

چونکه از تغییر خویش ترس داریم
پس هنوز جای سخن و درس داریم

کلام حق را نیک بخوان آواز کن 
تا بلندای هفت آسمان، پرواز کن

مقامی خط را گوشه ای آویز کن
ازین جهل و نادانی بیا پرهیز کن


#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

آگاه که باشی بُت ها خراب میشود

حَجم آب دریاها چُو شراب میشود

چُونان مَست میشوی که در نگاهت

کُل هستی به یک‌باره سراب میشود

به طوری تصوّر کن که عاجز میکند

نظر کن تمامش نقش بر آب میشود

هوشیار آن است کزین غالب درآید

چُو آید معرفت عالی جناب میشود

 

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

شقایق با نسیم باد می‌رقصد، عجب

او که می‌داند کجاست مقصد، عجب

یار هم که می‌دید این صحنه زیبا را

گفت در بينهايت شود درصد، عجب

تا که فهمید من به روی خود نیارم

گفت باورکن نکن یک درصد، عجب

فرو رفتم درون و گفتم ای مقامی

آگاه باشی داره بیش از صد، عجب

 

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

گر شکست جام تُهی، ملالی نیست

تا نباشد شور عشق، وصالی نیست

درآیی مکتب عشاق زیر و زبر دانی

پرواز سلیمان نَبی روی قالی نیست

چو باشی پی نور به مقصد میرسی 

زرق و برق این عالم متوالی نیست

هرگاه که آگاه شوی به این حقیقت

آنگاه می‌فهمی که دگر میلی نیست


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


هر روز که نه اما گاه می‌برم

نه اینکه لذت از گناه می‌برم

چو حلاوت این تر آذر است

ز شرر آن به یار پناه می‌برم


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

گر این عالم هستی مال من شود

می‌دهم آنرا مستی‌ مال من شود

چو تو میخواهی‌‌ من زین شراب

آنجا که تو نشستی مال من شود

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

ساحل به چکار آید دل عرشه ناخدا باشد

مقصود همین بود، تا بينهايت باخدا باشد

در ادراک من نیست حکمت این فاصله را

عاشق که‌ نمیخواهد ز یار خود جدا باشد


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

گفتم چه‌خبر ز حال زارم داری

گفتا بنگر هر آن چه دارم داری


منکه دیده نابینا دارم چه کنم

تو را خواهم در کنارم چه کنم


گر خواهی دید‌ه‌ را مانع‌ نباشد

زین بينهايت به کم قانع نباشد


گوهر ناب دادم تو را زنگار کن

آندم مرا در نزد خود انگار کن


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

هرکه خواهد ماه، پیشانی‌ چروک می‌کند

گر دلت پروانه گردد، غنچه کروک می‌کند

چو عاشق می‌داند معشوق چه میخواهد

مغلوب کند قالب را سیر و سلوک می‌کند

تحفه آدمی‌‌ در شان اوست نه ثروت دنیا

مرگ، بیکباره قارون ها را مفلوک می‌کند‌‌

بیهوده درخت آفت زده چسبیده به خاک

تاج و ریشه‌ اش را موریانه پوک می‌ کند

 

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


درک کردم من بین همه چی فَرق می‌کنی

حتّی گیاهان را تُهی و غَنی خَلق می‌کنی

کُفر ‌هم‌‌ بگویم من زِ‌تو عیب نیست

منی که خَبرم از عالم غيب نیست

کسی فهمید که جاهِل نباشد

خواص زعفران را هِل نباشد

به تمنای تو‌ هر گاه آمد آدمی

معنای تناقض را بفهمد آدمی


#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


گفتند که از لذت هوای نفس خود دور باشید

نه این اندازه که از دیدن دنیا دگر کور باشید

ای جماعتی که دائما با همه سر جنگ دارید

حضورتان در آمده به اينجا که پی نور باشید


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

چُو میداند آدمی میل پرستش بُت دارد

دِگر نفرستاد کسی را که به تن کُت دارد

عِلم به عالم آمد که با دانش بیعت کنیم

بفهمیم که یک موسیقی خوش نُت دارد


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

دریا که‌‌ تو باشی، نمک گیر میکند دل را

بس شور میدهی تو درگیر میکند دل را

برای خدا چرا چرا نکن، ترک ساحل کن

بر خود چرا درست ‌کن، طی مراحل کن


#مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


ای یار من هدای من

می‌شنوی صدای من

تو که دادی بهای من

بسی شدی فدای من

نگو تو در جواب من

کسی نبود گدای من

تو بوده‌ای درون من

نبوده ا ی جدای من

دمی بیا به جای من

نداری چو خدای من


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

من اگر شده ام مغلوب لسان تو

خموش نبودم، میشدم بسان تو

وقتی معرفت شد شریانِ آدمی

ز تمام این عالم، درجریانِ آدمی

تمام شهد دنیا، قد قندان است

به خود آی، که نه چندان است


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


صبرم به ستوه آمده و چاره ندارم

نای سخن ازاین دل صد پاره ندارم

گفتم که بدانی من اگر هیچ ندارم

حسرت هم به کسی‌ که داره ندارم


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾



هرچه آید بر سرم از دل برون باید کنم

عقل حکم کرده مرا فکر درون باید کنم

این  که  باید  من  بسازم  خانه  نیست

کدام  مرغیست  که  فکر  دانه  نیست

اگر  چه  ما  برای  مرگ  چاره  نداریم
 
ز  کجا  معلوم  عمر  صد باره  نداریم

تا  چرخش  زیبای جهان درک  نباشد

آگاهی  لطفی که به  ما داره  نداریم


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

عمر ما را دارد اجل خندان میبرد

چو مور بار گران به دندان میبرد

وقت  آنست که کار  رندان کنیم

نفس ‌خود را ‌ واقعا  زندان کنیم


#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾



گل اگر عطری گرفت، بیدار شد

درک ما غافل از  این دیدار شد

جانا مرا فهمم بده تا یاد بگیرم

این شمیم رفته را از باد بگیرم

من آمده‌ ام درگه تو بَس بشینم

تا سفره تو پَهنِ چرا پَس بشینم

لحظه‌ای که شدم مست کشیدم

اینگار روی‌‌‌ تن‌ تو دست کشیدم

بگیرم کام ز لب تو که ملس بود

این دنیا که فقط بهر هوس بود

خرسندم که‌‌ تویی قبله حاجات

چون تو می‌دهی دوبله حاجات

آن سر که همش مهر و وفا بود

رها‌ کنم این سر را چو جفا بود  

من در وصف تو هر روز نوشتم

هر روزم گر بشه نوروز نوشتم




#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

تو که آگاهی هر لحظه من شاید برم

گهی شوریده حالم من کجا باید برم

گر خواهی که من تا خط پایانت برم

بزن آتش به جان من که قربانت برم


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


اگر عالم شیرین و تَر است

غم فراق تو که بَرتر است

منکه فهمیدم حالا تو بگو

به که بنازم ز تو بِهتر است


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

باز شده فکر و خیالم همه تو

چه کنم من که نباشم کمه تو

دیری شده آرزوی من یکی

شعله شمعی بشوم در مه تو


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

هر واژه را که من از تو بگیرم

آنقدر دیکته کنم تا خو بگیرم

تو که هستی هم کلام دل من

خار هم باشم رنگ و بو بگیرم

با همین میزان فهمی که دارم

دادم ذهن کهنه را تا نو بگیرم

 

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

حک شده دروازه عشق

حد ندارد اندازه عشق

قاب شد برعکس من

پُر از غبارِ عکس من

عمر‌ نبود ز دست من

رفت تمام‌ هست‌ من


#محمد_مقامی‌‌

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

بنوشم من ز دست تو فقط جام‌ شراب

که تو مستم کنی حتی اگر خام شراب

چه کم دارد مگر این دل برای عاشقی

وقتی دارم تو را هستی ورای عاشقی


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


فکر ما پينه دار یُوغ شده

بس که شیفته دُروغ شده

پس کجاست نُور دیده ما

اینگار خالی از فُروغ شده


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

منکه روی سخنم با خود او بود

حیف که ناشنوایی ایراد او‌ بود

پی آن باش که درمان باشد

حتی اگر آن خار بیابان باشد


#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

تو را با هر چه هستم آشنا کردم

تا ساحل امن تو بسی شنا کردم

بروی ارزش ها چو پا می‌گذاری

اثر سوء از خودت جا می‌گذاری


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

دل که شد مجنون آواره یار است

عاقبت هم‌ گل همنشین خار است

زیبایی دنیا در جفت بودن آنست

دیار باقی هم فردوس و نار است


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

بیهوده نبوده که شدم مست و خرابت


مرا هوشیار مَکن تا سحر آید..

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

گل اگر عطری گرفت بیدار شد

درک ما غافل از این دیدار شد

جانا بده فهمم مرا تا یاد بگیرم

این شمیم رفته را از باد بگیرم

 

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


در آسمان دیدم نقش خون یاران را

جلوه داده بود رنگین‌ کمان باران را

آفاق هم محو این شگفتی شده بود

واقعا همان طور که گفتی شده بود


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

مگر از دامان طبیعت یاد بگیریم

یک نامه سرگشاده از باد بگیریم

بفهمیم که در این سرای هستی

وسعت فهم خود را زیاد بگیریم


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


عمق تاریکی به دیدن اصرار نکن

طلب بیهوده از محرم اسرار نکن

کسی که سوی یار حرکت میکند

دیده اش هر لحظه برکت میکند


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

یک روز آدمی ذهن خود را پاک می‌کند

این عقاید پوسیده را دفن خاک می‌کند

تا لحظه ای که بَشر میل خرافات دارد

حقیقت در لباس ما سینه چاک می‌کند


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

صبر دل شده لبریز بیا و کاری کن

ز عشق برای من سخنی جاری کن

منی که دائم در فکر و خیال‌ توام

ای عشق دستم را بگیر و یاری کن

بیا جانا برای من باز هم دلبری کن

دیدگانم را رها از گریه و زاری کن

تو میدانی که من در بند تو اسیرم

با دل من هر چی در کرم داری کن


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


وجدان که نباشد آلوده بخوابی

محاله یک شب آسوده بخوابی


#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

ذهن چه بازی ها کند با ما

مهم نیست او میبرد یا ما

فهم آدمی که بالا می‌رود

افکار ناجور حالا می‌رود


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


آنهایی که جان دادن بهای زندگی

شرف را برگزیدن نه بقای زندگی

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

تو که پریشان می‌شوی، خواب ندارم

چه گویم برای دل خود، جواب ندارم

هر گاه که میخندی نقش نگار میکنی

با زیرکی ذوق مرا هربار انکار میکنی


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


شک ندارم که مرا یاد‌ آورد

تاروپودم سوی او باد آورد

ندارد قاصدک‌ هم این خبر

آنکه میداد ز جای من خبر


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

مگر ز نور تو صفا بگیرد

ذهن آلوده ما شفا بگیرد

خوشا به حال آن که…

دستی را در خفا بگیرد


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


نقش چشمان قشنگ تو

دو قلب عاشقانه است…

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

در فکر توام یار که اینگونه دلم می‌گیرد

آخر این شعله آتش به پر و بالم می‌گیرد

یقیناً خبرت هست که این هوا بارانیست

هرآنکه نباشی تو قلب یک عالم می‌گیرد

یارا تو نظر کن که شود این دل ما شیدا

آنکه جاهل شد عقل از تن سالم می‌گیرد

شیون نکن ای دل که زمان در گذر است

چو نمیدانی سوی افلاکیم حالم می‌گیرد


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

در‌ واقع زبان برای گويش است

گفتار نیکو حاصل پوپش است

در باب سخن کمی سنجیده ام

دیر زمانی هم کمی رنجیده ام

ذهن را گر سیراب آگاهی کنیم

یقیناً یک دگر را همراهی کنیم


#محمد_مقامی


🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


بس‌که تو بیهوده مرا سنجیدی

گمان مَبر فقط خودت رنجیدی

#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

محبوب من بیدار باش

مشتاق روز دیدار باش

#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

گر اعتقاد به خالق این برف نداری!
درباب اینهمه عظمت حرف نداری؟

به یک آن روح ما  ز تن جدا میشود
هیچ کسی را بجزء او طرف نداری

آنان که تو را دائم تمجید میکردند
رها می‌کنند تو را چو صرف نداری

لاف زدن که بین آدم‌ها شده پیشه
گر چونین رفتار کنی شرف نداری

با چشم دل بنشینی سر این سفره‌‌ 
سیر نخواهی شد چُو ظرف نداری


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


فکر یار باشی ذهن گلشن شود

چون نور از درون  روشن شود


#محمد_مقامی


🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


پناه باشیم رانده را

ما بین راه مانده را

درود برآنکه فهمید

معنای شعر بنده را


#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

جانان تو آرمان منی

طبیب و درمان منی

با این‌که خالقی مرا

انگار به فرمان منی


#محمد_مقامی


🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


فردا که آمد در نظر

بنگر به‌آن از هر نظر

تا  نفسی داری بگیر

ارزش آن را در نظر


#محمد_مقامی


🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

تفرج خواهِ خلق بود اگر افکار ما

جُور نمیشد آدمیت را با انکار ما


#محمد_مقامی


🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

در ساحل چشمان تو بود جلوه گرفتم

به تو‌ دل دادم و نيروي بالقوه گرفتم

#محمد_مقامی


🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

زدوده کن اندوه را، ای شفیق دل ها

چونکه تو هستی واقعا رفیق دل‌ ها

ای مه زیبا روی منکه آگاه به ایامی

عمق فاجعه بسیار، در حریق دل ها


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

کویر میداند بهای باران را

دل شکسته فراق یاران را

باغبان عاشق قدر می‌داند

به غایت چشمه ساران را


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

هنوزم باور نداریم ما که این عالم سراب است

در واقع تأمل نیست که این افکار خراب است

باید از این دوزخ رها شد کافیه این را بدانیم

آن وقت درون رگ ها بجای خون شراب است


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

سپیدی برف را دیدی چه عیان است

روشن شدن دل ها بدست دیّان است

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

بیا ساقی بگیر ساغر ز دستم

که این پیاله داد کار ز دستم

مرا کهنه شرابی می‌دهد یار

نگیرم جام می دگر ز دستم


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

چو نداریم درک عشق را، حالمان بد می‌شود

دریا هم با وصال مه‌ و خورشید مد می‌شود

من که حیران شده احوال دلم اینگونه است

هر که شد عاشق خلقت جرم او حد می‌شود


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

برای بهتر زیستن، ناگزیریم کنار هم باشیم..
آن دم که دل ها آگاهانه یکی شد،
هر لحظه را اعجاز خواهیم دید..

زیبایی انسان،
در ‌نیک بودنِ افکار و رفتار او، ولو متفاوت خلاصه می‌گردد..
یک مزرعه گل زیباتر دیده خواهد شد؟
یا گلی به تنهایی..

این لحظه های سرد و غم‌انگیز را…
با اتحادی عظیم گرم خواهیم کرد.

باور من اینست.


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

آن‌ سر که روح و تن ما را يکباره پویا می‌کند

با این همه شگفتی همواره غرقه رویا می‌کند

بخواهی از حکمت آفرینش خود جویا باشی

باور کن راز خلقِ آدمی را برایت گویا می‌کند


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

اگر آن چه باید باشم امروز نیستم

ظاهرأ هم در نگاه تو پیروز نیستم

روزی در اعماق جهلی منم میکردم

گذرکردم ز خود، منِ دیروز نیستم

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

به آن میزان که میخواهی مرا شکی ندارم

به چشمان تو سوگند که دگر‌ اشکی ندارم

این سرنوشت دل را بسپارم بدست تقدیر

باور‌ کن که من طاقت وعده کشکی ندارم


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


هر که شد مشتاق، پند را

ز درون خود درید، بند را

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

لاجرم من در کنار تو چو یک سایه بمانم

بذر عشقم را بکارم من به زیر لایه بمانم

بی شک شکوفا می شود نهال این عشق

تا موعود این صحنه چو یک پایه بمانم


#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


ظاهرا ما زنده‌ایم لیکن همه در دخمه ایم

باور دزدان شده اینکه همه یک پخمه ایم

آن قرن که منصب اینها شتر چرانیدن بود

با منشور کوروش فهمید جهان علامه ایم

ساربان شد ویرانگر تمدن و این ثروت ما

به یغما رفت وطن در ذهـن آنها لقمه‌‌ ایم

ای که مدهوش شدی لحظه ء بیداریست

ما در‌ این دنیا قرنها اسطوره‌ ی همه ایم


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

خون یاران شد نماد نام آزادی

بدست باید بگیریم جام آزادی

کنار هم نباشیم ما اگر امروز

سقوط میکنیم ما ز بام آزادی

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

ای که میریزی به ناحق خون ملت را

شک ندارم من که میبینی تو ذلت را

این بُت فرو ریزد چنان حیران شوی

هرچی میگردی نمیجوئی تو علت را

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

چه خوش است اقوام  وطن دَرک هم می کنند

شد افکار ابلهان بی ثمر اینها تَرک هم می کنند

#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

جان من و او هر دو فدای وطن است

آنچه برده آدمی ز دار دنیا کفن است

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

باورش کن  این اسارت رو به پایان است عزیز

گفتنی نیست دیده بگشایی نمایان است عزیز

لرزه افتاده به کاخ ظلم و دنیا در شگفت است

این حماسه بازهم در ایران باستان است عزیز

#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

عمر ما گر به رذالت برود خفت و خاریست

باش بیدار وقت برگزیدن عفت و خاریست

دم‌ نزدیم ما به درازا رسید این تابو خونین

خاک و شرف ما بخیالش مفت و خاریست


#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

هربار که شب موی بلندت را‌ تو افشون میکنی

فکری هم ‌‌بحال زار من کن که‌ پریشون میکنی

تو که با رخ ماهت جلوه شب را فروزان میکنی

از فروغ ‌خود به قلب منهم هاله‌ افزون میکنی

#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

تو دلداری میدهی جانا شده این باور من

دراین عالم مگر‌‌ هست برتر از تو یاور من

با هر کی سنجیدم تو را هم سان ندیدم

تا کی صبوری نفس از ما رمیده داور من


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

در این سینه به جز تو کسی انگار نباشد

راز دل ما چو برملا شد دگر انکار نباشد

این جا احدی محرم اسرار کسی نیست

باورکن جایی‌که پنهان کنی افکار نباشد


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

هربار که ربودی دل مارا پریشانش کردی

با این همه‌ آمد و‌‌ شد فقط نشانش‌ کردی

فرو ریخت سردی آوار نگاهت بر سر من

بیچاره دلی را که خونآبه فشانش کردی


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

همان قدری که شور و حال داری جوانی

این انگیزه باشد در وجودت‌‌ داری توانی

یارب ز کف رفت عمر ما دست ها خالی

گر جدا شدی از یار افکاری داری روانی


#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

دستم را بگیر یارا در این دوران بی مهری

شدیم یکه بس‌که می‌باره بوران بی مهری

در تکاپوی رهایی باشیم هر یک به نحوی

دلهای ما یکی بود ننگ بر آوران بی مهری

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

این نباشد رسم رندی ز چاله در چاهش کنی

خود نابلدی مقصود این است گمراهش کنی

فرصتی هست که بازآیی زین رهی که رفتی

قلب‌ جای عشق است حیفه انبار کاهش کنی

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

گه سنجاق شب موی پریشان توام من

گاه پیش‌ تر از قوم وخویشان توام من

چو با دل تو درافتاد به کشکول تن من

محو این پشمینه ی درویشان توام من

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


می‌آید تا سحر نجوا به گوش

ای که در خوابی بیا به هوش

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

برگی از درون خاطراتم آتش زدم امروز

تیری براین دل از کمان آرش زدم امروز

ذهن و دل‌ما شده کاروانسرای خاطرات

آخر این بغض‌ گلو را جارش زدم امروز

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


چقدر امروز و فردا میکنی ای نازنینم

بگو من چهره‌ ماه تو را پس کی ببینم

گر باور نداری در وجود من‌ تو هستی

روزی را ببینی زیر پای تو جای زمینم

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

تو آمدی کنارم که من در غم نباشم

می‌ خندی که من با چشم نم نباشم

ای که آشنایی با دل ما با خبر باش

گر کوه دردم من کمر در خم نباشم

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

چون تو دریای عشقی من غم ساحل ندارم

گر تو باشی ادراک من معمای لاینحل ندارم

من تمام واژه ها را به عشق تو حک می‌کنم

هر چه تقدیرم کنی تو، باکی از راحل ندارم


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

در سینه هستی بس به تو وابسته ام من

تویی که می‌دانی ز چی دل‌ خسته‌ام من

می‌فشارد سینه را بس بی‌شمارِ غصه‌ ها

گشایش کن برایم هر دری را بسته‌ام‌ من


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

آن واژه ای که وصف تو را کند معنا ندیدم

در این هستی که باشد عین تو رعنا ندیدم

تو که آگاهی گهی در ره عشق گم ‌گشته ام‌

بگیر دست من را که بجز تو در حنا ندیدم


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

به رندی بزک نمود مرغی پر و بال خویش

در خیالش ببرد خلوت ما را با دل خویش


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

در خیال‌‌ من تویی زین رویا بیدارم مکن

منکه شیدای توام پس ترک دیدارم مکن

دادم به دلم وعده آنکه در کنارش باشی

نیست هیچ شکی درونم تو وادارم مکن


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

فکرش رو بکن عالم دنیا بشه یک روز

چقدر پرسه بیهوده زدی برای یک روز

رویای من این بود پروانه شوم روزی

دیدم که نمانده وقتی دگر از یک روز


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

یاد داری وعده ها دادی دل دیوانه را

خلف وعده کردی و بیا ببین ویرانه را

هر چند که ندارم ز تو من هیچ گلایه

چون ندارد هر کسی جوهر مردانه را


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

مرا عمق چشمان زلالت غوطه‌ ور کن

درون ساحل گرم نگاهت شعله‌ ور کن

من که در جوش و خروش تو اسیرم

در امواج خروشان نوایت پیله ور کن


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

تو که دائم ‌ميگويی از یار حکایت

با اندک محنت کنی از یار شکایت

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

ما تا کی می‌کنیم بر خود جفا را

یار که می‌داند حقایق در خفا را

عشق امروزی شده با حقه بازی

ای کاش از او بگیریم یاد وفا را


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

خوشا رخی را که از فروغ ‌آن هاله برآید

براین عالم گیتی سوسن و گل لاله برآید


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

با اینهمه بذل و کرم هر یک به دوریم ما ز او

ای دریقا چو نفهمیدیم که عین نوریم ما ز او

کز‌این یار زیبا‌‌ هنوز هم همگان فهمی نداریم

هر قدر پنداریم که بینائیم باز کوریم ما ز او


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

غرق رویا گشته‌ایم شکی درآن نیست

دیده‌ خون شد دگر اشکی درآن نیست

ای ناخدای خوب ما رمق نمانده تن ما

دل دریایی ما جز خشکی درآن نیست


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


بیا با خود ببر دل را کناری

تا عاقل نگشت آن را نیاری

درپی نور باش تا آنرا بیابی

خفتی بس شبها را تکراری

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

من که خواهان توام اینگونه آزارم مکن

رُک می‌گویم تو را از خنده بیزارم مکن..

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

آن دلی را که تو شیدا ‌میکنی‌ ‌در هر پگاه

یقین داری که می‌جوید تو‌ را در هر نگاه

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

در دل کوه چشمه هایی بود جاری

هر گلی را دیدم کنارش بود خاری

درمانده شدم من زین همه زیبایی

لابه‌لای بوته ها،خوابیده بود ماری

یقین دارم که تو زیباترین معماری

آن سوی سخره ها‌ عیان بود غاری

با شکوه بود دیدن جنگل و پرندها

روی چنار بلندی نشسته بود ساری

نغمه‌ی مرغان و رقص گل بوته ها

انگاری به دستش کائنات بود تاری


#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

زمان را به پای این و آن کمتر هدر کن

هر چی خواندن تو را از گوش بِدر کن

در این غربت پی محبوب میگردی اگر

خود را بی منت دخیل مادر و پدر کن


#محمد_مقامی


🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

ورای این همه چشمی که گریان شده امروز

به سوگ حسین است که‌ عریان شده‌ امروز

با‌ نیت غربتا الی الله سر ز تن مولا جدا شد

این ننگ بی‌وفایی برای کوفیان شده امروز

با چونان ذوقی اشقیاء بر نیزه کردند سرها

کزین بی‌رحمی دل شیعه بریان شده امروز

هرقدر بگذرد زمان کربلا مکتب عشق است

یوم‌ الله نینوا مشق همه ادیان شده امروز


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


آگاه‌ باشی از درون

ثمر بگیری از برون

#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

بیا در ره عشق دشوار نخواهد بود

تا به دور باشی هموار نخواهد بود

به یقین گر دل بدهی بدست دلدار

در این ره احدی خوار نخواهد بود

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

تو که میدانی ندارم صنمی با دار دنیا

بهر چه میگردانی مرا براین مدار دنیا

به هر چی می‌نگرم تو را درآن میبینم

مقصد گر تو باشی می‌ارزد دیدار دنیا


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

هر که تو را گفت ز غمش به راحتی

نرو هر محفلی بده دمش به راحتی


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

هرگاه ز درون جامه جهل را دریدی

بی پر و بال تا عرش الهی را پریدی

این عالم همه چی رو به زوال است

نفس گیر دنیا کنی  خود را  بریدی

 

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


توکه ناگاه وارد شدی بر درون ایوان دلم

ناگزیری که بخوانی سطری از دیوان دلم


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

هر گاه در آوردی برون روح از قفس را

در جوار یار حظ میبری هر بار نفس را

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

هیچ تنی ارزنده تر از گوهر مادر، پدری نیست

باش در خدمت آنها که بجزء این هنری نیست

ای کاش لایق شویم و قدر بدانیم تا که هستن

قبل‌‌ از آنکه بروند اهل سرا‌ و دگر اثری نیست

گر باورت این است که ببینی تا ابد جمال آنها

می رسد روزی‌ که بفهمی همچین خبری نیست


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

در خود جستجو کن گنج نهان داری

بر هر چی‌ که بیاندیشی همان داری


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

من ‌به تمنای نگاه تو در این گوشه شکستم

مگر از خرمن مژگان تو من خوشه شکستم

تو که در حال و هوای دگری بودی و.. من

کاسه ی صبری را که بسی جوشه شکستم


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

نکن کاری که انکارش کنی

کینه را درون افکارش کنی

بذری که خاری شد در گلو

آنگاه درک حال زارش کنی


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

بیا تا هست نفسی یک عمر برای هم شویم

بین این‌‌ همه نقاب جان به فدای هم شویم

منکه از همه بریده ام دوری نکن ای نازنین

تو جانی در تن‌ من با مرگ جدای هم‌‌ شویم


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

قمر یا هر ستاره فدای رخ دلدارم که ماهه

صبوری کن عزیزم لحظه های ناب تو راهه

یک روز میبینی هر چه میخواهی روبراهه

گر نباشی در کنارم دنیا و روزگارم سیاهه

تو یار وفادار منی گاهی رفتار ها اشتباهه

هر قدر آدمی لایق نمیشه که بگی بیگناهه

بی اغراق نوشتم تمامش را برای تو بداهه

بدان تا پای جانم هستم در کنارت ای الهه

 

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

بمانی شد اگر پَست

عزت رفته از دَست

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

توکه پنداری روز رستاخیز عالم واهی را

به صراحت میبینی محکمه عدل الهی را

چرا‌‌ هستیم پذیرای هر گفت افتراحی را

حیرانی در عُقبی لطف و کرم یداللهی را


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

مرا شوقی دگر نیست، مگر دیدار تو

چه شبها که نماندم تا سحر بیدار تو


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


هرگاه فهمیدی که غرور یک جو بها ندارد

آگاه شدی رهی را که ثمری در انتها ندارد

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

حیرانی من ز آنست، که دل آشوب شدم

تا بخود آمدم دیدم یار تو منصوب شدم

من که طی عمری نبودم در هوای دلبری

چشم شهلای تو را‌ دیدم و مغلوب شدم

دل‌پریشم لحظه های ناب را بُردی ز یاد

تو چی میدانی من چقدر سرکوب شدم


#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

ای یار دلاارا تو می دانی سيرت و قصد مرا

ای که هموار میکنی ره را میبری مقصد مرا


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

کمال را جُست‌ وجو کن تا دُرّ گران بها باشی

چنان رشد کن در عرش کبریا بی انتها باشی

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

آنکه میجوید تو را در حال مستی

یقین دارد نگهدارش تو هستی

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

به عشق یار برو امروز شروع کن

با فکر به اعماق درون رجوع کن

برو ای بنده خدا خالق رکوع کن

بر تاریکی قلب خود طلوع کن

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


قدحی را ز شراب عشق نوش کنی‌

بی چون و چرا کلام یار گوش کنی

آنکه بی منت سرشته وجودت را

تا افکار درون را زیر و روش کنی


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

برای تو غریبانه نوشتم من نپرسیدی چرا.؟

بازهم اندر خم تردید دوانی نرسیدی چرا.؟

وجودم را‌‌‌ انکار کردی کی شدم ز تو غافل.!

با کمال میل دست تقدیر را بوسیدی چرا.؟


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

زین که تقدیرم شده در شگفتم‌ من هنوز

سرّی که دوخت لبانم را نشود ز من بُروز

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

از تو بوده اندکی بر من درایت

تا بدارم پاس نکو را من برایت

چه دارم من به قربانت کنم‌ یار

تو جان منی‌‌ بگیر ز من‌ فدایت


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

سخره ها‌ را باکی از طوفان شدن نیس

برچه میبارند دو چشمانت شدن خیس

رها کن ترس و تردید را که آزار است

ابایی ندارد گرگ از سرشاخ شدن تیس


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

به یغما می‌برد عمر و جوانی را زمانه

حیرانم‌ ز آنکه کرد رخ مردان را زنانه

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

رفتی و هر لحظه‌ را در غم به سر باید کنم

با دلی خون خاک قبرت را به سر باید کنم

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

محفل ما را مزين میکنی هر گاه که هستی

دریغا زین همه لطف من ندانم تو که هستی

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

صبحی را که میبینی گمانت هست تکراری

نه آگاهی نه هوشیاری چگونه در پی یاری

بی پرده بگویم که نمی‌دانی چه میخواهی

گر هست دیدگانت باز مپنداری که بیداری


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

صبحی را که میبینی گمانت هست تکراری

نه آگاهی نه هوشیاری چگونه در پی یاری

بی پرده بگویم که نمی‌دانی چه میخواهی

گر هست دیدگانت باز مپنداری که بیداری


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


ای ساقی تو دادی شور و مستی را

تا به عشق تو ببینم عالم هستی را

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

بسی گفتن برای ما ز مستی

کی کنیم دوری ما ز پستی

که یزدان می‌دهد برای ما

هر چه‌ خواهیم ما ز هستی


#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

آنکه میجوید تو را سرّی بداند

چنان فهمی که آن دهری نداند

#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


بیا تا در دل اندازیم رفیق مهر و صفا را

که ایزد خوش نه آید‌ این جور و جفا را

با جون و دل بنا کن کلبه عشق و وفا را

از چه نالانی عزیز آن یار میدهد شفا را


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

هر بار که دیدم این طلوع زیبا را

در خود میبینم این حس شیبا را

از فروغ این همه رنگ در شگفتم

روزی می‌زنم بر تن حریر دیبا را


#محمد_مفامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

گر جویاست ز دلت، باش حالی

نشود که پنداری خیلی با حالی

#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

آنکه می‌گیرد سراغت را در هر حال

مباد گمان کنی که کم دارد ز احوال

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

بده ساقی مرا جامی زین کهنه شراب

تو دانی بسی دارد در این عالم سراب

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

گاه فطرت آدمی‌ شبیه میوه هاست

تلخی کام ما منوط بر شیوه هاست

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

آنکه از بند شرطی بودن رها شد

گوهر وجودش بس گران بها شد

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

نگو که ندانی سایه ات سنگین شده

این زمانه قلب ها چقدر رنگین شده

تو که بی محابا گفتی همراهی تا ابد

هر که صادق شد واقعا غمگین شده


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

بدانیم قدر لحظه های ناب را تکرار نمی گردد

هر که بر‌ خواب میزند خود را بیدار نمی‌گردد

افق کوته‌ امروزی ما هم‌‌ که شده ظاهر پسند

مدعی عشق بس فراوان لیک دلدار نمی‌گردد


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

روزی که شوی آگاه به دوری از قضاوت ها

تا حتی آن گل سوری گیرد ز تو طراوت ها

به امید دلدار باش اوست اوج سخاوت ها

عشاق ره عشق ندارد رنجش ز قساوت ها

گذر کن مرارت را غوطه‌وری با حلاوت ها

هر لحظه بخوان خالقِ هوش و ذکاوت ها

به یاری میگیرد دست تو را در شقاوت ها

در پناه عشق رها هستی از شرّ عداوت ها


#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

با دل روی مکتب عشق
تازه شوی شیفته عشق

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

دانی ز چرند گویان فقط آزرده خاطر میشوی

کلامی گر ز دلدار بشنوی همراه فاطر میشوی

#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

در فراسوی خیال با تو سفر ها کرده ام‌

به امید تو بودم من که ظفر ها کرده ام

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

آنکه میبیند حقایق را ز مستی

کرم دارد ضعیفان را دو دستی

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

در کنار یار بشین و حظ دنیا ببر

لب ساحل نشین و لذت دریا ببر

گاه به دوری ز اینها حسرت مبر

روزی آید که خالق گوید بیا ببر


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

ای تافته جدا بافته
در نگاه غم آلود من،
در این دخمه تاریک
سو سو میزند روشنی روز،
گره کور تماشا میکند مرا
هر بار نیش خند موزیانه میزند،
لابلای این بند های نامرئی
در بند کشیده باور مرا،
در این هیاهوی بی‌صدا
فریاد نبض تب دار تو می‌آید،
آفتاب زندگانی کرده طلوع
سردی دستانم را می‌فشارد،
ستیز دارد با غرور
نعره میزند بر گذشته های دور….


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

جان فدای خم‌ ابروی سیاهت

بگو تا کی بمانم‌‌ چشم براهت

بدانی از وجودم رفته طاقت

بیا تا جان نو گیرم از نگاهت

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

ای تو که دائم میشوی ز چشمانم نهان

بیا هر چه میخواهی را برایم کن بیان

فقط تو از زیبایی عشق سخن گفتی

در باورم نیست تا خود نبینم به عیان

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

سنگ آسیاب که هنرش نابودگر هر دانه را

سنگ صبور تو سبز کند تار و پود خانه را

هر گاه نباشد مهربانی فرو بریزد‌ زندگانی

دور شو از منیّت که بر هم زده هر لانه را


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


در پی بی خردی هر روز دوان هستیم هنوز‌..!

ای فلک بهر رفاه با اشک روان هستیم هنوز

هر که را میبینی شده دلواپس یک لقمه نان

عمر بر باد رفت پنداریم جوان هستیم هنوز


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

حیف که دایه این مرز گوهربار فساد است

کار صنعت و فرهنگ ما همواره کساد است

زدن بر تن ما زخمی که خونابه فشان است

تو که می‌طلبی حقی را رمزش اتّحاد است

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

دلی که سوخت شاید به عیان دود ندارد

هرگز این چرخش تقدیر دیر و زود ندارد

بر این گفت و شنود نکن لحظه ای تردید

کاش دانی که هیچ گونه دگر سود ندارد‌‌


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

عمق هر چهره آراسته اندوهی نهان است

ظاهری شکیل و غم به پهنای جهان است

دل‌ افلاک پریش و از سرور خبری نیست

نم نم باران هم گهی سرشک کیهان است


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

بی چون و چرا گر بشوی همسفر عشق

ببینی آن عالم سرّی را ای مسافر عشق


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

گر شاخه تاک نخورد تیغ آباد نگردد
مرغی که ندارد پر پرواز آزاد نگردد

دل سوخته را محاله ارشادش کنی
آنکه داغ جوان دید دگر شاد نگردد

دل عرش کبریاست عاشق خداست
هرکه‌ تو را شناخت پی مراد نگردد

هرگز آن مرشد آگاه با شیاد نگردد‌‌
کاش احدی پی فرقه و نژاد نگردد

تو که همواره قدرت را بدست داری
بقاء کفر با غل و زنجیر زیاد نگردد

بس عوام فریبی گویا رسالت داری
دهری‌‌ که نشناسد تو را عباد نگردد

خواهی مال دنیا را همتی باید کنی
با تنگ‌‌ نظری ثروت تو مازاد نگردد

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


برای رهایی هر گامی که برداریم کم است

خرد شده قامت ملتی که تا کمر‌‌ خم است

غرق طوفان شدیم و حسرت موج می‌زند

درون‌ افکار و سفره ها کوهی از غم است


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

در خیال‌‌ چه کسی بود اینطور به محنت برسد

با‌ وعده‌ وعید‌‌ محاله احدی‌ هم در جنت برسد

تا وصل خرافاتی بدان به کمال نمیرسی هرگز

آدمی با‌ عقل به هر‌‌ چه خواهد بی منت برسد


#محمد_مقامی

 

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

پریشان شده دلها، بسی دادیم غرامت
زهر شد به کام‌‌ همه باز رو به وخامت

مقام انسانی، ای عجب غرق در زلالت
چه شد بر ما که‌ شدیم دور از کرامت

تو که تکیه زدی امروز بر مسند قدرت
می آید یک‌ روزی‌ کنی خود را ملامت

در خود چه دیدی نداری حس ندامت
هی موعظه‌ داری ای بیخبر از قیامت

فکرت شده حیله به خیالت ماندگاری
فرسنگ ها بدوری از یک ذره شهامت

 

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

صبح آمد و یار عنایت دارد

اوست جانانه حمایت دارد

برخیز وقت از کف نرود

خرم شد آنکه درایت دارد

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

با تو همنفس شدن، بسی شیرین است

گرچه میدانی، این معمای دیرین است

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾


برای ما هر چی می‌تواند باشد عجیب

شور و شوق و گاه حسی باشد غریب

گر آگاه باشی یقینا بر حشمت نشینی

درایت کنی پیشه به دور باشد فریب


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

تو را هر بار که خواندم با کلامی

جوابم داد عالم هستی با سلامی

تا به افکارم گره خرد تو گشودی

در نگاه تو یکیست حر با غلامی


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 


من به عشق‌ تو میخوانم غزل های شبانه
سازت را کوک کن‌‌ که مفحل شد شاعرانه

گر‌ ناب باشد گلواژه ها بر بام‌ فلک نشیند
تا اوج ثریا‌‌ همواره این نغمه را کنم روانه

شاکر باش بر آن یار که تن ها را سرشته
دنیا را دگرگون کند تا کرمی گردد پروانه

بس عجایب دارد و حیرانی من از خزانه
هر کجا نظر اندازی رونق آید مباد ویرانه

ای رفیق، اخم نکن از دنیا رها شو رندانه
شاد باش‌ که شفیق ما ماند آن یار فرزانه


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

میرسد روزی که صور اسرافیل شود دمیده

گر چه امروز درکش نادر است شود عديده

باز آید روح بر تن های خفته تا که برخیزند

عجیب هست، اقوام از یکدیگر شود رمیده

هر چند که باورمان نیست این رستاخیز را

تصویر اعمال ببینی رنگ از رخ شود پریده

باید که بر خود آمد‌ تا رها شویم از حماقت

هر لحظه آگاه قبل از آنکه‌ مرگ شود تنیده

نکو باشد این را بدانیم عالمی هست یقینا

به عالم عقبی‌ شک کنی عمرت شود پریده

 

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

تمام عمر همواره رفت در پی مال
چه بیهوده برایش زدیم پر و بال

حرمت شکستیم با خویشان‌ خود
گاهی هم نزاع بوده و داد و غال

خدعه ها کردیم به ثروت برسیم
گفتیم که این هست عشق و حال

داریم نقابی شکیل بر چهره اکنون
جای مرشد بر خلق می‌گیریم فال

چقدر خوبه گاهی از خود بپرسیم
چرا بی راهه رفتیم این همه سال

آنی بخود آی که افسوس نخوری
هیچکس سودی نبرد از میوه کال


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

دست تقدیر می شمارد نفس هایم را
کر شده‌ اینگاری نمی‌شنود صدایم را

بی سبب نیست که به دندان گرفته
با خودش می‌کشد تمام آرزوهایم را

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

تو که از درون ها آگاهی چی داریم نیت

کاش تا لحظه آخر بدور باشیم از منیت

صنما زدوده کن افکارمان را بگذار منت

قبل آنکه رها کند روح تن را گردد میت


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

تو که آگاهی ز احوال دلم ای مه‌‌ من

چه ربودی ز کفم که بی قرار دل من

تا روح تو در‌‌‌ من باشد بخوانمت یار

بی تو مفت نه ارزد تار و پود تن من

 

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

ای دل، نشی غافل که دگر کار خراب است

در محضر یار هر چی نهان شد عیان است

از کمند این عالم زیبنده رها کن خودت را

بیهوده به دنیا نشو شیدا چو سراب است


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

با شور دل خوانم تو را

این باغبان خسته را

بگیر در آغوش خویش

پایان بده این قصه را

#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

در کنار ما نباشد نارفیقی، همه لوطی

جمع پر رنگ و غزل خوان، نه طوطی


#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

می‌رسد روزی که می‌فهمد بشر

چه بیهوده بر هم می زدیم تشر

گوید آن لحظه که پرده ها افتد

جفا را ناخودآگاه می داده نشر


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

با یاد تو در سینه شود حزن فراموش

تو عشق باشی آتش وسوسه خاموش

تا غافل شدم‌ از تو به بن‌بست رسیدم

از لعل لبت جانا جمعی شده مدهوش


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

شمیمی که از یار برآمد بر درون
گوارا باشد کی رود از دل برون

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

جاهلم از معرفت بسی تو را آزرده ام

من از بی‌خردی آلوده به دنیا شده ام

بنازم کرمت را جانا بس مدارا میکنی

این روح بیمار مرا دائم مداوا میکنی


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

زمانه را گر تلخ دیدی نباشی دل پریشان
خرد کن سخره ها را‌ چو امواج خروشان

اگرچه ایام شد‌ مفت به کام سود جویان
تاریخ گویای ننگ است بر خود فروشان

این عالم دنیا همه چی رو به زوال است
شاد باش و لباس معرفت بر تن بپوشان

از باده محبوب هوشیاری نیس بیخبری
هرجا شراب یار بود بر جام دل بنوشان

در اوج نا امیدی خود را بسپار به یزدان
گاهی در کویر بینی چشمه های جوشان

به دنبال یار میگردی معبود همان جان
ره عشق این است نه با بیهوده کوشان


#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

ای دلبر والا منـش، زدی رقم بر سرنوشت..
تو خالق جان منی، بخوانمت زیبا سرشت..

#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

هر گاه خواندم متن اشعار تو را
غبطه خورده‌ام من احوال تو را
رک بگویم مات و حیرانم کردی
چگونه بود این همه عشق تو را

#محمد_مقامی
در ‌وصف حضرت مولانا

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

تو امید دل خسته دلانی جانا

از ‌مکتب تو عشاق شوند مانا

چه عاشقانه در بغل میگیری

این ره عشق هرگز ندارد فنا


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

قمر را در تو بینم این تویی که نوری
ای ماه ره عشق مباد از تو کنم دوری

تو که باران را گوارا کردی ای دوست
آنی بزدایی دریا را از تلخی و شوری

تورا بخوانمت جانا که عشق و جانی
گر تو بخواهی هر خاری شود سوری

بسی عشقبازی آن یار دلاارا نکوست
چشم دل شود بینا نداری دگر کوری

نرمی آب که دل سنگی را میشکافد
کوه را می‌تواند زیرو زبر‌ کند موری

آگاهی که لحظه ها چگونه در گذرند
عشق را دریاب قبل ازآنکه در گوری

هر که از تو چشیده طعم عاشقی را
نه دنیا خواهد نه عقبی را نه حوری

مرا بفهمانم هر چه خود صلاح دانی
گر‌ تو خواهی راه میدانی چه جوری


#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

باشی همدم یار برون شوی از عالم دنیا

میشوی گوهری ارزنده‌ بین اين همه ریا

جمال رنگین دنیا وسوسه انگیزه دائما
 
ای دریغ که شد سحر تو درنگ نکن بیا

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

از این همه زیبایی نادیده گذر کردیم
این گوهر جان را افسوس فنا کردیم

جانا عنایتی کن تو بینایی ز درون ما
که ثمره عمر را ناخواسته تباه کردیم

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

بیا ای دل کم کن ناسازگاری
چرا گیر این دنیا و روزگاری
بس بودن اسیر دنیا و رفتن
بده پرواز روح را ماندگاری

#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

دیده حیران از شگفتی های دائم روا
گر هوشیار شوی هر لحظه ببینی ورا

#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

دنیا؛ خوابی بیش نبود با افق کوته ما
ای فريبنده ربودی عمر گران از کف ما

گر نمایان شد ثمری این روح و تنت را
رها شدی از جهلی که بوده ویرانگر ما

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

به رندی نمانده هیچ خصمی بر روزگار
گرچه گردد چهره اش ظاهرا پرهیزگار

چند صباح آمدیم بهر کمال و معرفت
جزء نور حق نیست بر من تو آموزگار

آنچه از طول عمر آدمی جاودان ماند
فقط نیکویی می ماند برایت به یادگار

حقیقت را که از نگاه من تو دور کردند
تا نبینی حق را با شرایط شوی سازگار

اگر که خودت را در محضر خالق بینی
بمانی در سینه ها و خاطرات ماندگار

# محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

تنها‌ تو هستی ز درون دل من آگاه

یارا عنایتی کن بیراهه نروم ناگاه

در هیاهوی زمانه تو یاورم بودی

من دیدم زیبایی تو را در هر نگاه

#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

مات تو شدم و ماندم چشم به راهت
افتادم به دامت، رها کردی مرا راحت

#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

رسوا نکن دلی را که جان میدهد برایت
عناد کردی و نمیخوای تو بگیری درایت
گر ایام شد به کامت دور شو از حماقت
بگیر‌ ازش دستی که خود را کند فدایت

#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

 

آمدم به کوی تو..
تا ببینم‌ روی‌ ‌تو..

#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

در عالم معنی گر روح را آباد کردی
از طمع دنیا رها شوی و آگاه گردی

#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

خوش آن دلی که پر کشد به کوی یار

پریشان حالی را شیدا کند با عطر یار

هر چه در اندیشه داری میدهد برایت

چو او خواهد نیس کسی جلو دار یار

✍#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

چه فهمی داری از سکوت و تنهایی

وقتی که ندادی برایش هیچ بهایی

هدفی دارم و برایش کردم صبوری

میرسد روزی که خواهد شد نهایی

✍#محمد_مقامی

 

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

این آواره که دیدی در اون کوی نشسته
مجنون تو بوده که این اینگونه شکسته

با یک غمزه دامان خودت دادی فریبش
نمیدانی بدانکه دنیا هر نیرنگی گسسته

این عشق شده‌ بازی کی میشوی راضی
به یغما میروی آخر از دنیا شوی خسته

نخواهی‌ اگر دلبر برایت میشود حسرت
ارکانِ دَغل سُستِه ویران کند نه دلبسته

هر ره گذری آید سراغی از تو می گیرد
با اینهمه دلتنگی درگیر تو بود پیوسته

شادابی روحش رفته خنده ها شده ناله
پریشان و دل مرده این عاشق دلخسته

افسرده و حیران وا رفته توی این کنج
اون روز با چه ذوقی شد به تو وابسته

گرچه این مرغ پر و بالش همه سوخته
احوالی ازش دیدم پریشان اما وارسته

گاهی هم عشق و عاشقی آخرش تلخه
تمامش که نگفتم مابقی بماند سربسته

 

✍#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

آتش به پا کرده، که بسوزاند سمندر را

زهی خیال باطل، نباشد باکی قلندر را

روزی به خود آیی، از این کین و غرور

که شعله سرد عشق تو، نپزد چغندر را

✍#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

خوش آن چشمی که میبیند رخ ماهت
سیر نمیشود دل هر چی میکند نگاهت

در فراق تو کل لحظه ها بودم به یادت
عمری با دل تنگم ماندم چشم به راهت

تو جانم را هم گر طلب کنی به فدایت
تا هرگز نبینم‌ غمی در چشمان سیاهت

میجویم تو را میدهم بهایش را برایت
پی دلدار که باشی دائم میشود پناهت

دل را دست یار دهم که ماند در نهایت
دمی غافل شوی افتادی در دام گناهت

از دل سنگ چشمه می‌جوشد با عنایت
سالکی که میجوید تو را میکند فقاهت

در تمام آفاق مخلوقات میزنند صدایت
چگونه خلق شد که ندارد هیچ شباهت

گر خواهد کسی دلدار باید بدهد بهایت
احوالش نشود خوش آنکه دارد کراهت

هر پگاه آید دلم جانی بگیرد از هوایت
در آخر همین است چاره درمان نقاهت

✍#محمد_مقامی

#غزل

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

دل دادم به ره عشق که خبری شود از یار
عیادت کن ز حالم نازنین محتاج توام یار

باز هم دل بدهم صیقل با این حال هر بار
شاکرم که هستی عاشق و دلواپس من یار

روز شب میگذرد بر منکه هنوز دل نگرانم
کی بشود ببینم من به اعیان چهره آن یار

صبر عیوب طلبد کند دل را این ره عشق
مشتاق تو هستم و باشد که بجویمت یار

دل به امید تو سپردم و دگر نیستم نگران
وصل‌ میکنی عشقی که شده وسوسه یار

پس پرده چه نهان است که من بی خبرم
آنچه ‌اعیان شد همه از کرم تو بود ای یار

با این همه دلتنگی خواهم رسید به دلدار
اگر سهل بکند رهم را پرواز کنم سوی یار

گاهی میشوم شرمنده از این همه کرامت
جانا که دل با تو بستم رها شدم از اغیار

به سر منزل عشق اگر بخواهد ببرد عشق
رها شوی از پیله، پروانه می کند تو را یار 

 

       #غزل

 ✍ #محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

ای ماه دل آرا رخ بنما دیده ام را که تاریکی زارم
جان به فدایت یار نور مهتاب منی در بیشه زارم

ز جان و دل تمنا دارمت جانا در این مرداب تنهای
تو گر بتابی بر این دلداده خسته عین سبزه زارم

پریوش رویان عالم چون گلی فرتوت شوند روزی
چون برهوت و خزانم من با اعجاز یارم لاله زارم

وادی عشق مسلکی دارد گر سر سپرده میخواهی
جاهل عشق ندارد معرفت از هر کلامش بی زارم

واژگان هر لحظه میبارند بر وجودم عین ابر بهار
مرهم گلواژه ها مداوا می کند این تن زخم زارم

اعیان کن معما را که حیرانم از این سیر و سلوک
صنما از لعل لب تو گل سرخ روید برین شن زارم

آنچه از جانب یزدان برسد در دل عشاق نکوست
ثمره اعیان شده مرا که خوشه خوشه گندم زارم

سالک مکتب عشق بنوشد قدح ناب از پیمانه یار
مست آن شراب میخانه ام تا توانم مرد کار زارم

حذر از غمزه اغیار طلب باید کرد این ره دلدادگی
قدر گوهر ناب معمارا ندانم بوته خار در تیغ زارم

     #غزل

✍#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

نباشد معرفت آرام نمیگردد دلت
آن کلام ناب یار، ننشیند در دلت

خزان پاییز، کی شده مرگ درخت
گر یأس داری، رهایش کن از دلت

آنکه مرغان مهاجر هدایت میکند
چه آسان میکند حل معمای دلت

به ره جانان عشق گذر کردی اگر
دلبری کن‌ از یار که ماوا کند دلت

دست تقدیر به یغما میبرد دل ها
مگر آن یار فرزانه نباشد در دلت

آن میخانه عشاق به هیچ نمیرزد
قدح پیر خرابات نکند مست دلت

در تمنای فضیلت گر بهایش دادی
از سراپرده اسرار آگاه شود دلت

دل عارف چون جام شراب معرفت
کلبه ای به عشق یار بنا کن در دلت

تمام عالم هستی باشد می پرستی
باده ای نوش، که یار بشیند بردلت

    #غرل
✍#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

عطر تنت پیچیده در کوچه و من هم کنار پنجره
تا رخ ماهت را نبینم آرام نگیرد نفس در حنجره

عمری در پی تو گشته ام و این دل که در به دره
ناوک مژگان تو ‌میزند بر دلم زخمی عین خنجره

لطفی بنما سخن ناب مرا بیخود کند ز حال خود
بیا ای ابرو کمان وجود تو مرهم این دل همواره

با غمزه ای مداوا کن سودای این دل و بغض گلو
پی وصال فراق تو بجویم زمین و هر چه سیّاره

در تمام آفاق محو تو هستم دائماً حیران‌ و بیدار
چه ربودی از کف این تن که شد پریشان و آواره

ویلان نشود دلی ز هجر تو به هر کَرانه ای باشد
مقصد که تو باشی دیدار مهیّا شود به هر ستاره

در فضیلت چو رحمانی و از کبر مبرّاٰی تو ای یار
کائنات محو تو،کیهان به عشق توست که میباره

مقتدا عشق تویی جانا که مرا هوش و دل بُردی
گِرد تو ‌میگردم و حذر میکنم از تمام نفس اماره

عجل هم از پی ما داون و، نباید شد‌ ازش غافل
خود را وصل دلداری کنم که فضیلت هایی داره

 

  #غزل
✍ #محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

الهی عنایتی کن بر این افکار آشفته
الهی تو آگاهی از این دلهای شکسته

الهی ذات لایتناهی تو دوای هر دردِ
الهی خودت شفا بده بیماران خسته

از فطرت خود جدا شدیم و دلبسته
الهی هوشیاری بده آن قلبهای خفته

غرق دنیا شدیم و،‌ فدای نفس امّاره
الهی تو‌ خنثی کن، هر چی شرّ نهفته

بَدوِ آغاز شدیم از رسالت خود بدور
الهی هدایتی کن ما را نشویم ‌باخته

ظاهرا شکیل و بر دیگری فخر دهیم
الهی با نور تو باطن ها شوند آراسته

فکر پریش و نالان همه شدیم گرفتار
الهی شاد کنی آنکه ذهنش غم گرفته

دلی ‌خون از فراق عزیزانی که رفتند
الهی توان بده داغ دیده و دلسوخته

شرایط تلخ شده و جیب پر از خالی
الهی عنایتی کن نریزد آبروی گرسنه

چقدر نیرنگ خوردیم هر هشت سال
الهی تو آگاهی چقدر بر ما جفا رفت

    #غزل
✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

در سرور بودن همه آن شب های یلدا را
جمع اقوام میکرد زدوده دلهای سودا را

چه شد آن بهار‌ان را که دادیم بهای آنرا
کنایه زدم به بهار و رها کنی غم فردا را

پر‌پر شدن گلها در این پاییز برگ ریزان
کی مست میکند دل آن عاشق شیدا را

چرا گمراه شدیم و اکثرا از هم گریزان
هر چند عجب ندارد حل معمای پیدا را

رها نکنیم غم پاییز را که شدیم سوزان
هرگز اینهمه ستم خوش نمیاید خدا را

واعظین دیار غرب شدند خوش گذران
محاله سیر کردن شکم این همه گدا را

سخن از خود را نسبت بدهند به یزدان
رسد روزی که حق رسوا کند آدم بدا را

شب چله هم گذر کند چون فصل خزان
در تاریخ نویسند ظلم و این همه ادا را

این گرانی کولاک کرده خلق شده لرزان
آمد باز هم شب یلدا بگو مبارک بادا را

 

  #غزل

   #شب_یلدا

✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

با این حالی که ‌دارم بنویسم تا بخوانی
غرق خود شدم و دل دارد هوای بارانی

ای یار رخ بنما‌ که این تن شده محموم
قلب شده رنجور و نیس دگر مرا توانی

صبر وا داده و تمنا دارد تو را به نگاهی
چه ربودی که پیر کردی تنم را ز نگرانی

بی شک که آگاهی احوال دل را آشنایی
فدا شود جان برایت اما تو برایم بمانی

بده علمی که عقل و دلم نکند اشتباهی
گاه هر شیر خام خورده ای کند نادانی

زمانه برده هوش از بر ما اینکه میدانی
عنایت کن تا محرم شود دل در جوانی

جمعی هدایت بکنند خلق را به گمراهی
نشان غلط دادند تو را که شده بحرانی

دل به تو بستم که هم دوایی و درمانی
که توی عشق و دلارایی شده ام روانی

مقامی ندانی.!نکند یار مرا ز خود برانی
اهل قلم برایت نوشتن بیش از دیوانی

     #غزل
✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

چقدر بشر از هر چی میگیرد بهانه
دل بر دنیا بسته ندیده گذره زمانه

این دنیای فانی که دارد هم نشانه
در آخر یار ماند که ذاتش جاودانه

به اذن حق میگردد کران تا کرانه
روز خورشید و تا سحر ماه تابانه

باید که بر خود آیی رها شو الانه
که دید کوته ما شد واقعا نوبرانه

چه نیکو باشد بگیری الگو از دانه
که در دل سنگی هم میزند جوانه

نیازه گل بکاریم بیش حریم خانه
گاه به دلت برویان اگر نداری لانه

برقص و شادی ‌کن و بخوان ترانه
برای آن دلبر طنازی که ابرو کمانه

هر چه در امروز دیدی برای نمونه
هنوز فردا نرسیده ببین چه روانه

عمر ما کوتاه و میپرد عین پروانه
گر به خود نیاییم چه بسیار گرانه

جان را فدای آن یار کن که جانانه
مقامی‌ بگیر ثمره از حکیم فرزانه

   #غزل

✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

آنچه تو برویانی در این گلستان
همه را به خواب میبری زمستان

حکمت ها دارد این همه شگفتی
در بهار گل و میوه دهد تابستان

سبد ها پر از خوشه های فراوان
بسی انگور ناب در این تاکستان

عاشق را مست کند چرخه گیتی
بلندای فلک و جنگل و کوهستان

تو توانی خلق کنی اینگونه زیبا
که حیران شده آن رستم دستان

شراب ناب دهی به جمع مستان
توی ساغر و پیمانه باده پرستان

شعر گفتن از باغ معرفت عارفان
مثنوی سروده سعدی در بوستان

از عشق تو بسی به یادگار نوشتن
هست واقعی نه خرافه و داستان

چه شور و غوغا بوده در مهستان
جاوید بماند ایران و شعر باستان

    #غزل
✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

تویی که با‌‌ من مدارا میکنی ای نازنینم

بدان عمری تو هستی دلبر و یار دیرینم

تو کردی در تمام لحظه ها کلی صبوری

اگر باز آیم به گلزار تو را یقینا برگزینم

#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

خیال تو شبیخون میزند هر شب دلم را
کوک کردی هر تپش قلب و نبض تنم را
نجوا‌ گر طنازی که ربودی دل از کف ما
افسونگر عاشق ببر دگر تمام وجودم را

#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

باید عاقلانه فکر چاره ای باشی زود
از غفلت آتش بگیرد خرمن شود دود
بهار جوانی رو به زوال و خزان دارد
چشمه کوهی باش و روان چون رود

#محمد_مقامی

 

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

اسطوره عشق واقعی همواره بوده مادرم

در این عالم دنیا ندیده ام زیباتر از مادرم

هرچه عاشقان گفتن تویی معنایش مادرم

تمام عمر خودت را‌ فدای من کردی مادرم

ندارد تمام خلقت فرشته ای شبیح مادرم

تن تبدار‌ مرا شبانه روز تیمار کرده مادرم

بسی رنج و درد متحمل شد برایم مادرم

کل بهشت حق است باشد زیر پای مادرم

مرا میبرد اوج ثریا این دامان پاک مادرم

یا رب تو خالق عشقی که زاده مرا مادرم

✍#مقامی

#روز_مادر

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

این جانی که در رگهای من جاریست

گر نباشد لطف تو تمامش خواریست

خود که میدانم غافلم اما عنایت ‌کن

مرا برهان که بسی سنگینی باریست

✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

مست آن باده چشمان خمار تو شدم ناخواسته

دل آواره صحرای جنون شد و بپای تو نشسته

قدحی از شراب ناب و لعل لب تو را میخواهد

تویی ساقر این میخانه که چنین شده وابسته

#محمد_مقامی۱

🌾🌿🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

شعری که ندارد پندی
باز نشود گره از بندی
حق باید بشود جاری
اگرچه هم کنی تندی

#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

با خیال تو هر شب گرم صحبت میشوم

تا نببینمت چو شمع ذره ذره آب میشوم

این احوال پریشان را با تو درمانش کنم

تو گر نظر کنی هر آنچه خواهی میشوم

#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

احوال دل ها شده طوفانی ناخدا کجایی

پناه بی پناهان که توی نداریم راه بجایی

تو قلبی که پریشان شد را مرهم برسانی

لنگر نباشد موج میبرد قایق را بهر جایی

#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

روزگار که تلخ و بس نا مهربونه

چه باید کرد دل نگیره هی بهانه

معما شده و روان همه پریشونه

کنار هم باشیم که میگذره زمانه

✍️#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

این چند صباح عمری که همواره جاریست

ازش غافل شوی هر لحظه اش خواریست

عاقل باش ‌که چنان گذر کنی عین خوابی

اگر کوله بارت شود معرفت سبک باریست

✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

جمال ما به نور صبح شود آراسته
مبادا رو سیاه یار شوی ناخواسته

#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

تمنا دارمت جانان در این افلاک نیلی
تو یار دلارای که میخواهی مرا خیلی
حذر دارم از این دنیا که سراب است
دلی را که تو باشد به دنیا نکند میلی

#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

تو شفیق و حکیمی بر دلی که تب کرده
تن آواره و دل تنگ به دنبال تو میگرده

#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

شبنم از گل پونه ای تمنا کرد راز عاشقی
گل سرخی شنید و گفت‌‌‌ نکن تو عاشقی
شمیم که از گل برآید توهم زده بر‌نسیم
دلبری شبنم شب و فنا شود روز عاشقی

#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

تو را جانا در پلیه تنهای مهمان دلم ‌کردم
خرم از این که دائم عشق بازی یار کردم

#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

آن دلی را که تو شیدا ‌میکنی‌ ‌در هر پگاه

یقین داری که می‌جوید تو‌ را در هر نگاه

بنازم این‌ شکوهت را که ارزانی ما داری

چه زبیا عاشقان را به نورت میکنی آگاه

#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

دل ربودی مرا یار که دائمی تو را خواهم
باده از لعل لب تو به هنگام سحر خواهم

#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

جاهلان که خالق را نکردن بندگی
حلقه به گوش خلق کردن بردگی

#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

اگر آسان گرفتی چرخش این روزگار
میشوند تمام لحظه ها برایت سازگار
گاه باشد تلخی ها چنان پندی برایت
کم ببینی چون این دنیا دگر آموزگار

#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

چه زیباست صبحی که آغازش تو باشی
به هر چی بنگرم اول و پایانش تو باشی

تو خالق‌ عشقی و کردی مرا دلداده خود
گیتی را جان بخشی و روحش تو باشی

✍️#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

تو ای افسونگر دل ها، کمی با ما کن مدارا
حکیمی جز تو نداریم که کند دل را مداوا

گر جانی ‌‌هست در تن‌ ما آنی برود از بر ما
ای یار مهیا کن این‌ وصال نوشین و گوارا

✍️#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

عشق و هوای بارانی
صفا کنید در جوانی‌

چتر بر سر و خندان
کنارش برو جا نمانی

چند مصرع که گفتم
ایده ام بوده دورانی

لذت ببر که بی گمان
هر‌ آن رو خط پایانی

دلبری لازم ای عاشق
گاهی خوبه که بدانی

#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

جهانی را که بنیانش تو باشی
جهالت ببینی و از هم نه پاشی
چه صبری که ما را کرده حیران
جاهل عاقل کنی گر باشد ناشی

#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

این جامه صبحی که بر تن میکنیم ما
بس گران است حیف و میل نکنیم ما
هر صبح یعنی بیدار باش و تولدی نو
اینهمه رحمتش را باید قدر بدانیم ما

#محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

دل را بدست باد سپردم شد حسرت دیدار

دل سوخت و چشم به ره تو تا سحر بیدار

✍محمد_ مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

پگاه‌ بر ما گوارا باشد ای دوست
گر طراوتی هست خالقش اوست
چه رمز و رازی نهفته عمق گیتی
که هر مار سوا کند تن از پوست
هر چقدر از جهان آفرینش بدانی
هستی حکمت و مابقی داروست

#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

خارج از نظر شدن ملالی نیست
خارج از دل نشود در نظر است

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

نگریز از پند تلخ بر دل رواست
نیش خورده را پادزهر‌ دواست
مرارت بیدار و نیش درمان کند
ندایی که ثمره داد مرا خداست

✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

گوریده کلاف سردرگمی این روزگار ما..
گویا به عمد گره کور بر روی هم تافتند..
تلاش و رهایی از تار نامرئی عنکبوت های سیاهی که بر تن و ذهن ما تنیده شده اند
که با هر حرکتی نه‌ تنها از بندی رها نمیشوی…
بلکه عمیق تر فرو خواهی رفت درون باتلاقی از خرافات….!
این روزهای تاریک و وا نفسا که اینگاری
درون غاری مخوف‌ و پر از دیو‌هایی که چشمان آتشین دارند محبوس شده‌ایم و
هر لحظه تنی از ما بر صلیب می‌کشند و
پایکوبی میکنند….
تمام روزنه ها بسته شده و چشم هایی
که به نور امید دوخته شده و سیاهی میرود…

✍#مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

به شوق تو می‌نشینم تا سحر آرام جانم

هوش از سر پریده بگو تا جان را فشانم

من از دار دنیا هرچه داشتم را رها کردم

تو هستی نور چشم و امید دل در بیانم

#مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

جدا از یار‌ شدی عاشقی پوچ است
بمان‌ مست شوی رازش همین است
معشوق دلدار ببیند جزء خود نبیند
در حریم دل بجوئیدش رحیم است

✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

 

جدا از یار‌ شدی عاشقی پوچ است
بمان‌ مست شوی رازش همین است
معشوق دلدار ببیند جزء خود نبیند
در حریم دل بجوئیدش رحیم است

✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

از احوال خویش شویم گر آگاه
بداهه میآید برایت نا خود آگاه
چنان ذوقی بگیری تو از هوش
ببافی شعر و غزل های به ناگاه

✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

بیا یک شبـی را با ما سـحر کن
احوال دنیای مرا زیر و زبـر کن
دل پریشانم نکن از ما تو دوری
هـر چه نیستم تو شق القمر کن

✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

همچو خوشه انگور بدار آویخته….
به منقار برند ثمره اش را ..
رعیت حسرتش را…

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

در قامت باوری دور..
رخنه کرده سرخی رز خشک شده ای
به لابلای برگ های قطور سرنوشت..
نظاره‌گر تمام نا تمام را…

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

بارانی و تنی تشنه لب تو
ببارم تا جانی بگیرم از نو
هر چه تقدیر کنی آن روید
که گندم ز گندم جو ز جو

✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

بال پروازی، نگارین منی تو
معبد عشقی، جانان منی تو
ثمره ده با رعدی، ابر تنم را
تا اوج ثریا، هوادار منی تو

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

صبح که میشود..
چه غوغایی به دل ها میکنی..
محفل ها را پر از رزق میکنی..
اینهمه زیبایی تو حیرت دارد..!
عاشقانه بر ما عنایت میکنی..

✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

با این همه شگفتی عقل میشود درمانده
هر چه حیف و میل کنی باز شود پاینده
باید که بر خود آمد بیدار از این حماقت
شاید که مقصدی شد آن دلهای جامانده

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

بستر زاینده رود خشک و هوایش بوی باروت دارد
دهقان در طلب آب و دولتی که گلوله و باتوم دارد
اینهمه پرواز مرغان مهاجر چی شد چرا کوچ کردن
در عوضش کلی مدیر بیخرد و ریاکار و مفسد دارد

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

همه عمر من از سهم تو فقط پریش حالی بود
ادعای پوچ داشتی و جایت همیشه خالی بود
قانع به نگاهی اما دریغ، چو قاصدک پرپر شد
عشق تو خاموش شد مثل شمع که در باد بود

#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

باز مهمان دلم باش در این کافه دنج

بار دگر بنوشی فنجان پر بهار نارنج

#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

فدای آن دل که یک عمر نگرانت باشد
خوشبختی تو گواراتر از جانش باشد
فکرش دائماً درگیر تو گوید ذِکر و ثَنا
که ملائک هم نتوانند جای مادر باشد.

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

ناوک مژگان یار، می‌نشیند در دلم
امان ابرو‌ کمان، مکن خون در دلم
جمالت دلربا، میبَرد هوش از سرم
مرا رُخ بنما، که رَوی مادام در دلم

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

چه کنم که‌ وسوسه را، در نظرم تاب ندی
چه کنم که تشنه عشق را اینگونه آب ندی

چه کنم ای عشق دل خشکید، باز دم نزدم
چه عشق بی ثمری برفت جانم و دم نزدم

✍محمد_مقامی

🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾

گر دل پروانه گردد به دور شمع گردد
گر بسوزد تا نگیرد معرفت نور نگردد

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

در کوی می پرستان صد آشیانه دیدم

مستان خرقه پوشی ره میخانه دیدم

در بزم این همه رند کلام حق شنیدم

دیری نشد خودم را مست پیاله دیدم

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

بر فراز دل خوشی ها، دگر پرنده پر نمی زند
پر و بال همه در بند چرا به در قفس می زند
روح و تن جان در بهار بود و، چه خزانی شد
دور شدیم از ره آزادگی که چنین شومی شد

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

غوطه ور شوی ..

هنوز دیری نشده..

قدم در ذهنت گذاری و..

غرق چال گونه های شوی که..

باورت شود تلخ است نه شور…

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

ای باران ببار بر این دلهای وا رفته
سبک کن غمی را از افکار وا بسته
بزن نم آبی بر ذهن آدم های خفته
امید ده کسی را که عمری وارسته

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

آرام و قرار این دل فرو ریخت چرا رُخ بربستی و رفتی
پریشان حال شوی از ستمی که در دل ما کردی و رفتی
وصال دل ما شوکران شد دم نزدیم گذر کردیم و رفتیم
داغ در دل ما شد ز تمنای نگاه تو که سوزاندی و رفتی

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

برو ای ذهن باطل و پوچ که می بردی مرا هر فکری
چقدر به فکر فرصت بودی هر بار بلغزانی با ترفندی
هر چه زور کنی ناکامی که هیچ ندارد برایت سودی
بشنو ره اعیان شده مرا دیگر هیچ نتوان کنی کاری

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

دریا شود آن چشمی که دلش سوا از یار باشد
ساحلش قلب جزیره ای دور پر از امواج باشد
کار دل شود که پارو بزنی با عشق سوی دلدار
با چه شوق و ذوقی پیش روی و سراب باشد

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

گاهی خسته از روزمره گی خود میشوم
به قامت درختانی نگاهم دوخته میشود
که مرا به فکر فرو میبرند.. چقدر زیبا و
حیرت انگیز هستند برگ ها و ریشه ها
هر کدام در زمان معین برای دیگری فدا
میشوند..
واقعا درس زندگی را به تصویر ‌میکشند
یادآوری میکنند باید رها کنیم تمام آنچه
که داریم و باز متولد شویم. و این چرخه
حیات ادامه خواهد داشت و هیچ چیزی

تمام‌ نخواهد شد

    #پاییز
✍#بداهه_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

چه دل انگیز میشود آن گوشه دنیا من باشم و تو بغلی از مهربانی
چشم به آسمان ‌دوزیم غوطه ور شویم هر دو زیر این هوای بارانی

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

آرامش در کنار رود و جنگل و کوه نیست
اگر ذهنت تهی نشود هیچ آرامشی نیست

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

کل عشاق در مکتب حق، دل را شیدا کنند
رسم بگیرند از کلام حق، دل را شیوا کنند
زمان بگذرد و مردن حق، دل را پروا دهند
جهان فانی و بماند حق، دل را ضیاء کنند

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

عمری ست این دل غمزده من بی تو به خواب است
خوابی که خیال است و گهی هم چون سراب است
چه شبها که دلم به هوای رخ زیبای تو، شد بیخواب
عکسی که به روی دل خسته این خانه خراب است..

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

دلی اگر به جمال زیبا رویان مست شد و لرزید
چندی گذرد خمار و سست شد و هیچ نه ارزید.

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

شب و روز هر دو به چشم منو تو بشود
تیره و روشن
تاری و تردید ما هم بگیرد معرفت بشود
بلور و روشن.

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

دل شب را شکافد هر سپیده دم تیغ ئ بُران ظلمت ها

صبح بشارت می دهد بر همه نخواهند ماند ظلمت‌ ها

گر چه هنوز بی باوریم، ذات مطلق این همه زیبایی را

رها کردیم خدا را، گمراه فرقه شدیم و ابزار ظلمت ها

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

یک روز نشینی در دل خاطراتی که ندارد هیچ بهایی
عاشقان از خاطر یار شاد باشند و دل تو شده تباهی

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

گاهی تلخ شود روزگارم از عاشقانه هایت اصلا تو چه بدانی
تو مقصد و پایان تمام حال خوش منی چه بدانی چه ندانی

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

هر صبح باید بسراییم با شور و امید نغمه زندگانی تا رمقی هست
روز و شب پر فروغ می ماند، تا زمانی که دل شیدا و ربانی هست

ذات لایتناهی گر‌ نتابد صبح بر ظلمت دنیا میشود هیچ و بی معنا
راه بندگی یک راز است، آن هم خواندن هر صبح‌ ذکر حمد هست.

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

هر بار که میگذرد خیالم ز آن کوچه
نجوید جز عطر تو هیچ، ز آن کوچه
روزها بگذرد، همچنان من در پی تو
برفت عمر و جوانی من ز آن کوچه

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

آنکه با خلق مدارا میکند
میداند خود مداوا میکند
گر مهر ورزیدی بر دیگری
یار تو را حل معما میکند

✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

در کجا پا گیر شده ای که نیست از تو نشانی
به دور کدام شمع بچرخم، بگیرم از تو نشانی
شد تلخ روزگار پایانش که نگیرد از تو نگاهی
دلتنگی همسفرت کردم که بگیرد از تو نشانی..

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

جام دل لبریز یار، مستی بی انتها ست
گر بس نوش کنی‌، دلبری بی انتها ست
مست کند خمر انگور لیک بیهودگیست
بده دل را شراب معرفت بی انتها ست.

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

تو اگر از خم ابروی کمان رخ بنمایی

هر مرده دلی را به یقین زنده نمایی

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

باید گـل شد
نباید خار شد
بایدچشمه شد
نباید گندآب شد
باید نـیلوفری شد
نباید بَذر عَبـث شد
بایـد ثمرِ جنگلی شد
نباید بـی بال و پَر شد
باید عقاب درآسمان شد
نباید حشره شب تاب شد
باید ستـاره در کهکشان شد
نباید قطره آبـی در کویـر شد
باید اقیانوسی بروی زمین شد
نباید رمل سست بر دست باد شد
باید از این همه سنگ، کوهِ طلا شد
نباید بر دنیایٰ فانی غرق در آرزو شد
باید رها کرد اَیانِ دنیا، اّنیس خـدا شد.

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

شُد شروع دِگر بیا که دل شٰاد شویم
با نغمه مَستانه دِلدار پَر و بٰال شویم
بَر آن نور حَقیقت، اگر کِه آگاه شویم
از نگاه او مَست و غَزل خوان شویم
پَر بسوی جٰانا زنیم، یقیناً مٰانا شویم.

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

تو که خون خلق بخوری به ناحق!
که جُور میکنی پنداری آن را حق!
آن خصم ثمره نباشد برایت هیچ!
شرّ نماند و تهی شود و بماند حق…

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

تـو که در پیله‌ تنهای خود پنهانی
گاه دل پریش و زهـی هم نالانی
تنیدن مکن با اغیار، لابد حیرانی
بر خلوتم عالمی هست که ندانی.

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

چه نیک باشد آن نسیمی که بوی یار دارد
چرا که او خورشید و ماه و کهکشان دارد
هر طلوع می بریزد بر خنور تو، صفا دارد
من جاهل چه دانم هیچ! اوست خبر دارد.

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

باز صبح شد و بیا دل شاد شویم
با نغمه مستانه او پر و بال شویم
بر آن نور حقیقت؟ که آگاه شویم
با یک اشاره اش همدم یار شویم

درود.🌹
آدینه تان گوار. 🌿

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

چند صباحی هست، میهمان کوه و صحرا شده ام
از صدای بوق و دود و هَنجارِ ناخوش رها شده ام
که خون و دل بود و نفس گیر محتاج هوا شده ام
گاه حرف مُفت بود و تهمت ناروا، که جدا شده ام
آمد و رفتِ کمِ جَمع خَسیس! میهمان خدا شده ام
حال دل خَزان و دائم استرس نگُریزم فنا شده ام
چه عنایتی شد دوری از قم فتنه ها‌ پر بها شده ام
بَذر مِهر دَهم خلق خدا با طوطیان هم آوا شده ام…

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

باز در تب سوزد، دل غمبارم، کجای تو.؟
که شفا شوی، این تن بیمارم، کجای تو.!

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

زمان عین رعد بر چشمی، میگذرد
فردا گر باشد چون امروز، میگذرد
بگیر ثمر از عمر و جوانی، میگذرد
تنت فنا شود و روح ازش میگذرد..

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

چه زیبا بشود صبحی که دل یاد تو باشد
که میدهی رزقی شیرین تر از عسل باشد

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

با تو هم نفس شدن همتی جانانه میخواهد
با تو عمق عشق را یقین عاشقانه میخواهد
با تو بودن دل سبزی پر از پروانه میخواهد
با تو یکی شدن بنده ای خالصانه میخواهد

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

عارفان برای تُو شعر و غـزل، بِسیار سُرودند
برای دِل چی بایـد، که تـو را با جان سُرودند
گهی دِل پَـریشُ و عقـل پُوچی، مَرا سُرودند
باید تُو را شُد مَست، تا خود جُوش سُرودند

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

صبح یعنی هنوزم خدا هست
صبح یعنی فردائی شاید هست
صبح یعنی همت تا نفسی هست
صبح یعنی زمان بهتر از طلا هست
صبح یعنی قراره تو خلق هنر هست
صبح یعنی بگیر دست تا توانی هست
صبح یعنی بده برا خدا مالی اگر هست
صبح یعنی گلی بدیدی پروانه هم هست
صبح یعنی گهی شیرین و گهی تلخ هست
صبح یعنی که عاشق باش چون خدا هست

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

دِل اسـت، سـنگ نیــست، چِرا یادت نـکنم
دلِ خسـته ما پی تُوست، چِــه بایـد بـکنم
دِل میشـود تـنگ، تـو بگو چِـه کاری نـکنم

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

بـیا بنشین سخن دارم گر حوصله ام داری
سخنی از فتنه ها دارم گر مرا باورم داری
دلم سوخت و دم نزدم ببار گر باران داری
تو ربی و من بنده بدانم چه آرامشی داری

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

نـتوان از تـو عبور کـرد ای دلبر والا منـش
بـس سنـگ صبور بودی در گذر سـرنوشت
عـطر‌ تو مست میکند مـرا ای زیبا سرشت
عمـق کویر روم جانا تـو باش شود بهشت

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

چشم و گوش فرو بستم بر یاوه گویان ملالی نیست مرا
واژه های نابی از آن یار زیبا رسد ملزم سرقت نیست مرا
تو کج پندار مرمت لازمی خود را کرب هیچی نیست مرا
تو هیزم در خرمن جهل ریزی و بدانکه آتشی نیست مرا..

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

شَرم کُن ای بی خِرد از این نِقابِ حُقّه و
کَلک
بی حَیا زمان بَرافکَند نِقاب چِهرهِ مَکر و
دَغل

نِقاب چِرا، کُلی نِوشتَن مگر نَخواندِی تُو
غَزل
زَمان از کفَت رفت بازیگر ناشی بِدان تُو
بِبازی..

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

پاییز.؟ خوش به حالت که میروی از این ولایت

از نگاه دید خلق خاک شد زیبایت در این ولایت

در مهر و آبان و آذر، تو آب و نانی بر این ولایت

چه دیدی که هر سال دوری گزینی، از این ولایت

بروی اما غبار روح تو باشد، تا بهار در این ولایت

رفت و آمدهای تو هشتار خیر شد، در این ولایت

خزان کند آدمی اما بداند فنا ندارد در این ولایت

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

سیستانم ، کوهی ز شن ها خورده‌ام

گرده هایی مرگبار و ناحق خورده ام

ضربه های پی در پی و تلخی خورده ام

طوفانی ز وعده ها با نیرنگ خورده ام

بلوچستانٍ ایرانم، که تیپا خورده ام

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

زیباست آن کلمه ای که خلق شود برای تو

ببارد واژه های ناب از اندیشه من برای تو

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

روزگار سخت و تلـخ و نفسگیر شده است

چرا این عشق گرفتار به زنجیر شده است

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

اگر شبی مهمان عشقی بی ثمر باشی؟چه میکردی

اگر بدانی به تحقیر تو تن داده باشد، چه
میکردی

اگر آن پری چهرهء مست آبرویت برد، چه
میکردی

اگر فقط شبی را برای هوسش بودی، چه
میکردی

اگر بسوزانت استخوان و جیگرت را، چه
میکردی‌؟

اگر دلت جای من بود و می سوختی، چه میکردی…!؟

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

نیلوفرِ شب هایِ غریبی خبرت نیست

از برکه من ثانیه ای هم گذرت نیست.

از عشق‌، هر چی ِنِوشتیم و نخواندی؛

سوختم و سوختم اما نظرت نیست!

ای که از دستِ تو چشمانم شده دریا.

چون من به خدا ز دور و برت نیست.

افسوس،که سوزاندی،دو بال و پرم را

گرچه هیچ نظرت بر بال و پرم نیست..

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

گمانم خیالاتی در ذهـن خود نهان کردی،! با خودت رو راست باش

خیالت کسی نمیفهـمد! دنبال چه هستی؟ با خودت رو راست باش

از این شاخه به آن شاخه پریدن چیست؟ با خودت رو راست باش

گاه سرخوشی و گاهی ساز ناکوک میزنی با خودت رو راست باش

منکه آگاهم، بر این موج های ساحل، پس با خودت رو راست باش

جست و خیز بیـهوده کردی در این دشت با خودت رو راست باش!!.

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

کاش بشود نور ماه تو بتابد مرا، هر شب تارم

کاش در چشمه ی کوهی تو باشی قرص قمرم

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

گفتی مست و خرابم، هستم نه خراب می انگور
گفتی نشوم مست ز آن باده که نباشد می انگور
گویم مستی ام را از آن زلف پریشان دراز است
گفتی بنوشانم تو را آن باده که نباشد می انگور
گویم که دل بسته یاری باش که محرم راز است.

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

بگذار که جان بدهد، جام طهور مستی را

بگذار زهر مارت بکند، مزه ی بدمستی را

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

همه دیوانه شوند با خم ابروی کمانش
شده جمعی، که بی خبر و دل نگرانش
گردرد،درمان نشد از کرم او بـه نگاهی
رسوا بشد.آن عاشق شیدا از هیجانش.

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

#یارب

ذات توست که همه چی بی انتهاست

کائنات هرکدام گواه براین ماجراست

فصل بهار، تابستان، پائیز و زمستانت

آسمان با ابرهای برف، باران و تگرگت

شب و روز، گل و بلبل و چشمه هایت

چه گویم،که نتوان گفت،همه زیبائیت

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿

چه غُوغایی کُند این عشق.چه وصٰالی شَود آخر.

کُلبه ای سٰازیم‌ بَس باشد دیدنی.به هَرسُوی بنگَریم.

خشت؛ خشتَش از وَفاو.سُتون هایَش چُون کوهی پٰایدار..

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿🌾

چه زیبا باشد آن که، کمک کار خدا باشی.
بر این دشت کویرش، نهالی کاشته باشی.

بذر عشق، صفا را در دل ها، کاشته باشی.
به روید گل، سبزه گر رفعت داشته باشی.

چه عزیز شود دلی را، اینها داشته باشی.
همه چیز درتوست،گرخدا را داشته باشی.

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿🌾

تمام حیات‌،براین گواه است!
نبودن ها و رفتن به کاراست.
اگر دل، بنده دنیا شده است!
بدان تهی است، سرآب است.
عالم باقی، ساقی معاد است.

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿🌾

زندگی همچون پاییز رنگین است
لحظه هایش، در گذر تغییر است
عمری گذرا و هیچ نخواهد ماند
آنکه لذتی ببرد یقینا عاقل است

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿🌾

بنشینَند پَروانه ها..
دَسته به دَسته..
بَر رُوی ماه تُو..
هَمچُونان که تُو..
می‌نشینی..
لَحظه به لَحظه..
دَر دل مَن..

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿🌾

جوانی در گذر است هوشیار باید شد
بی راهه گر گذرت هست بینا باید شد

آنکه گرفت این پند را شادخواهد بود
چونکه عمر ثمر است هدر خواهد شد

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿🌾

گریزی نیست برایم.
گاه و بیگاه میاد سراغم.چهره اش
هر بار به شکلی.

چنان زیباست ندیده ام هرگز.
دلبری میکند با مهارت.!
باورش سخت است..
شاید که خواب یا
توهمی باشد.!

بارها برخودم گفتم که میپرسم ازش
تو کی ایستی.
وارد میشوی بر من میستانی دل را
میبری آن را.

اما نشد بگم کلامی گیر و دربند رخ
او‌ شده ام.
درمانده و حیران کجایی یار..
برسان خودت را بر من..
نیاز است تو‌ را هردم…

✍بداهه_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿🌾

نوای نی لبکی که می ستاند دل را.
بی گمان صدای حق است.
او را.
تا که بیدار شویم،
کلام حق را.
دلی بسوزد و برود از یاد ها..!

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿🌾

هرچه بود با خودش برد..!
عشقی که توهمی بیش نبود.
باورهایی که همه پوچ بودن،
پر کشیدند آرزوها. یک شبه.
دیگر چیزی نمانده برایم.
نمانده دگر برایم احساسی…
مانده برایم..
قلبی رنجور.
زخم خورده..

احساسی که‌ پریشانش کردن.
غروری که لگد مالش کردند.
برد اعتمادم را،
صداقتم را،
منی که برایش صادقانه بودم.!

ملالی نیست…
این شبها..
این لحظه های نفسگیر سخت،
خواهد گذشت..

هر از گاهی خودم را سرزنش میکنم. بخاطر آن لحظاتی که تو شیرین می‌گفتی و من. ماته نگاهت میشدم.
باورت میکردم….!

آمدی.. به خیالم شده ای غمخواره دلم.

نمیدانستم میشوی باری سنگین. بر دلم.

این روزها چقدر نفس گیر شده اند!
همه چی بی روح شده.کسی نیست.
که بفهمد. حرف دلم را..!
اونروزها ی قشنگ که توی کتاب هاست. کجایند.؟

کی خواهد رسید آن روزها..
که همگی شاد شویم.؟
نشکند دلی.
پایدار باشد.
عهد و پیمان ها.

کی میرسد نور امید.
بر این شبهای غمبار و سیاه.؟
کی تمام خواهد شد.
اینهمه دوز و کلک.!
پس کی می خواهد برود.
این تلخی ایام.؟

از نفس افتادم. بس پرسه ی بیهوده زدم.!
هر چه کشتم جزء نقاب هاو آدمکها نبود. شدم خسته…
سرگشته..
حیران.!

یک شبی بغض این دل خواهد شکست…
کفر نمیگویم.گمانم خدا هم‌ خسته شده. تماشا میکند!.
میبیند و می‌شنود.!
میداند و میتواند..
چرا دریغ میکند.!؟

نکند او هم دلش گرفته باشد..
از من و تو.؟

خدایا. تندی کردم.!
گلایه کردم،
مرا ببخش.خدایا میدانم.
تو رها نکنی کسی را هرگز..

اگر احوالمان خوش نیست.!
اگر پریشان شده دلها..
اگر عشق شده بازیچه..
اگر شده ایم گمراه..؟
دلیلش باشد.
فراموشی تو..
دنیا پرستی.!

کردی هوشیار مرا…
شدم آگاه به درگاهت.
الهی توبه…

این سیاهی قلب را با نور تو.
روشن میکنم..
این همه افکار زشت را.
با یادت زیبا میکنم..
تو خودت عشقی…
آرامش دل هایی…

گر عشق تو بود در من.
عاشقی کند هر دم….

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿🌾

#کرونا

باید رها کرد.
آنچه می تباهد لحظه های ناب را…

باید رها کرد.
هر آنچه می رباید ریشه های شاد را..

امید کلمه زیبائی است.

اما تا کی میتوان به امید. امیدوار بود..؟
مگر میشود تلخی این ایام را چشید و
باز امیدوار بود.!.؟

این کرونا چرا سیر نمی‌شود ز خون ما.؟

تا به کی باید تحمل کرد داغ عزیزان را..؟

سیاه شده روزهای کشورم.
عزادار پدرها مان شدیم.ماتم زده ی مرگ مادرهامان شدیم…

دیدیم همگی بر چشم.
اینهمه رفتن های زود را…

جمع مسئولین همه خوابند.نمی بیند.!
بیگمان کر شده اند.

بس فریاد زدیم.
از این همه درد.
ازاین همه مرگ.
از این همه فرق.
از این همه رنج.
از این همه غم.
از این همه جعل.

هر باره جوابی جزء وعد و نیرنگ
نگرفتیم‌….

ملت مظلوم من ایران.
بارها لبیک ها گفته اند.
خون جوان ها داده اند.
خون دلهاا خورده اند..

کجایند که ببینند آن مردان بی ادعا.؟
این لحظه های مرگبار ملت. مظلوم‌.ایران …

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿🌾

دلم اون شبایی رو میخواد که از ذوق مسافرت فردا..
شب قبلش خوابم نمیبرد….
دلم میخواد همتون یه روزی تو موقعیتی قرار بگیرید که ازتون بپرسن: “الان اونجا ساعت چنده..؟

دلم میخواد جای باشم که، بارون بیاد ، بوی خاک بپیچه توی خونه ؛ کنار تخت شومینه روشن باشه ؛ قهوه جوش صداش بیاد که بفهمم امادست؛ قهوه بریزم پتو پیچ کنار پنجره و هوای ابری دود سیگار. نگران هیچی نباشم….

دلم می‌خواد می‌تونستم همین الان بهش زنگ می‌زدم میگفتم «ببین! من نمیدونم دوستت دارم یا چی، اصلا نمیدونم این حسی که دارم بهت اسمش چیه، فقط همینو میدونم دلم می‌خواد بیشتر باشی؛ بیشتر از چیزی که الان هست..

دلم میخواد بدونی که بدونِ تو هیچی قشنگ نیست.
دلم میخواد با تو شبمو روز کنم…

دلم میخواد هر موقع که گوشیمو چک میکنم از آدم مورد علاقم پیام اومده باشه.
دلم میخواد بعضی از آدمای مجازیو از همین پشت گوشی انقدر محکم بغل کنم که فاصله بینمون نابود شه….
دلم میخواد بغلت کنم به اندازه‌ی تمام بغل هایی که باید توی فیلمای بعد از انقلاب صورت میگرفت و نشون ندادن….

دلم اون بغلی رو میخواد که فقط صدای قلب طرفو بشنوم و نه هیچ چیز دیگه ای رو…

دلم میخواد یه دل سیر برای آدما گریه کنم و فردا فراموششون کنم..

دلم میخواد همین الان یکی بیاد کنارم بشینه و بگه:” خب بگو چته.
دلم میخواد بینِ این همه “درست میشه” تو “باهم درستش میکنیم” باشی.

دلم میخواد این جمله که “هیچ چیز از هیچکس بعید نیست رو قاب کنم بزنم رو دیوار اتاقم و هر روز تکرارش کنم….

دلم میخواد بهتون نگاه کنم ببینم تا کجا میخواید دو رو باشید..!

دلم میخواد بزنم تو دهن اونی که تا اَبد موندنش فقط ۵ ماه بود….!
دلم میخواد بدونم وقتی رفتی به کجا رسیدی..؟
دلم میخواد یه رفیق مثل خودم داشته باشم…

دلم میخواد یه چند روزی از این شهر دور شم.
دلم یکی دو شب تو چادر مسافرتی بودن تو جنگل رو میخواد…
دلم میخواد چند روز فقط بخوابم…. خیلی‌ بخوابم….

دلم از اون خوابا میخواد که بعدش بیدار میشی و ..نمیفهمی چه موقعی از شبانه روزه….
دلم میخواد همه این چیزا یروز خاطره شن…….

جم آوری متن
#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿🌾

مـــــیدنی دلـــم چـــی مــیــخــواد…؟

دلم یه مغز میخواد که به هیچ چیزی فکر نکنه.

دلم میخواد قایق سهرابو بردارم بندازم به آب و دور شم از این خاک غریب.

دلم یه ‌کلبه چوبی میخواد وسط یه جنگل مه گرفته با صدای نم بارون‌، آتیشِ روشن و پنجره های بخار کرده و قهوه و سیگار..
دلم بوی خاکِ خیس خورده بعد از بارون رو میخواد.

دلم میخواست میتونستم تو بعضی از اهنگا زندگی کنم….
دلم میخواد بعضی از آهنگا فقط مال من باشن.

دلم میخواد بغلِ کسیو که دوستش دارم بذارم تو جیبم و با خودم ببرم.
دلم یه بغل واقعی میخواد؛ اونجوری که آدما تو فرودگاه همدیگرو بغل میکنن…

دلم میخواد یکی باشه که کنارش نیاز به گوشی نباشه…
دلم اونجایی رو میخواد که تو هستی…

دلم یه رفیق میخواد که فارغ از جنسیت و زمان و مکان رفاقتمون ماندگار باشه..
دلم ادمیو میخواد که کنارش گذر زمانو حس نکنم.
دلم میخواد بعضی از آدمارو زیر خاک بکارم تا زیاد شن از بس خوبن…..

دلم برای بعضی از خاطراتم دکمه‌ی بلاک میخواد.
دلم میخواد برای یه ثانیه‌ کل دنیا ساکت شه…
دلم میخواد برم یه جایی که هیچ صدایی از این دنیا شنیده نشه…

دلم میخواد یکی بیاد بگه اینا همش خوابه……….!!!

 

جمع آوری متن
#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿🌾

ای هَمنَفــس..
تُو را چگونه بگویم.؟که وجودت مَرا به شُوق می آورد.! به اوج هاٰ میبرد..

ای هَمسَفــر..
چه غُوغایی کُند این عشق.چه وصٰالی شَود آخر.بدانم مَن؛ تو می دانی اینرا..

کُلبه ای سٰازیم‌ باشد بَس دیدنی.به هَر سُویش بنگَریم…
خشت؛ خشتَش از وَفا و… سُتون هایَش چُون عشقــی پٰایـدار..

شَود کُوهـی پُراَز اَلماس، فیروُزه و یٰاقُوت. مثٰال رَنگین ‌کَمان؛ بٰاشَــد‌..

سپیده‌ دَم طُلوع کُند، مهر خُورشید بَر آن.

شَبانگاه قُرص مٰاهش، بتابد نُور مَهتاب دَر آن..

نَرده‌ های چُوبی و دیوارها.ز‌ پیچَک هٰا،و یٰاس هـا. تَنـش بٰاشد.

پله هایش هَر کُدام شَمعدانی های زَرد و اَطلسی.
حُوض آبی نیلگون.به دُورش باشَد گُلهای دٰاوودی.رُز های وُحشی سُرخ و سفیـد..

باشَد سپیـدار رَشیدی دَر میانَش.لٰانه سَنجاب هٰا و قُمری‌ ‌یٰان هَر لٰابلا یَش

بجوشَد جٰاودان این چشمه عشق و اُمید.
رَوان باشَد رسیدَن بَر آرزوهای مَحـال….

بنشینی دَر کنٰارم. ببافَم تٰاج گُل. دَستبَندی از نَسترن ها.
نَشود هَرگز کسی.به شکل رُخ زیبای تُو. حَتّی پّری ها.
بنشینَند پَروانه ها دَسته به دَسته. بَر رُوی ماه تُو.
هَمچُونان که تُو می‌نشینی لَحظه به لَحظه دَر دل مَن.

هَر غُروب خُورشید.بنشینیم بَر رُوی بٰام.به انتـظار..
نمایان بشوند مــاه و ستـارها.با چشمک اولین ستاره..
آرزویی کُنیم دَر دل.تُو بَرای مَن.،آرزو کُنم. بَر تُو.
لذتی بهتَراز این نیست. کَسی دَر آغُوش یارَش باشَد.
خُوشبَختی هَمین است.عٰاشقی جُزء این. نَباشَـد.

آنکه فَهمید.هُنــــر عاشقی این چنـین اَست..
یَقیناً ببَرد فیض.
تٰا نَفسی هَسـت…

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿🌾

رویایی هست در دلم. کلبه ای زیبا و دنج…
یک طرف کوه های بلند و..
آنطرف انبوه جنگل های سبز……

پر‌ باشد درآن، درختان شکیل، برافراشته.
چون سرو کهن….

عشرت کده ای جانان ، شور انگیز.
عاشقانه..
دلبرانه..
باطراوت،
محفلی بهر طنازی تو….

کنارش چشمه ای آبی زلال.
که ببینم وقت و بی وقت من.
روخ ماه تو را…

دشت آن پوشیده از گلها،
چمنزاران سبز.

رسد برگوش
صدای ‌پای گله ی اسب های چموش،
جست و خیزء آهوان و کل وحوش..

نجوا کردن،کبک ها. فاخته ها،قرقاول آن.
مرغان خوش صدا‌..

سپهرش نیلگون و خورشیدش مشعشع،
چهارده رخسار ماهش….

نظربازی کنند ستارهایش،شهاب هایش، دلبری کنند. ابر و بادش،
ببارد باران و برفش،
جان بگیرد آب و خاکش….‌

هر از گاهی میهمان شوم در کهکشانی، سیاره ای..
میزبانی کند خالق. چه معاشقه ای باشد.
جایی که خدا باشد…

سپیده دم ، دست در دست، رقص کنان، آواز خوان… کنار چشمه ی آب روان،
بنگریم هر دو برآن..
چرخش ماهی ها و لغزش سنگ ریزه ها، نسیم وعطر گل پونه ها…

ذوق کنیم ،شکر کنیم،با هیمه های جنگلی
آتشی بر پا کنیم..

کنارش قوری دمنوشی از.؟
هل و آویشن.
عشق و صفا.،مهر و وفا..
یک دگر را.سر مست.
کنیم….

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿🌾

در تمنای نگاهت شب و روز لحظه شماری میکنم.
تو می دانی که دلم.بهر هوس نیست….
عمریست که شیداست.
پی دلداری توست..

بیگمان هم دل تو چشم به راه سحر
است.
اندکی صبر نیاز است که ظفر نزدیک است.
گر باشد شبی به بلندای یلدا.
باشد ز تاریکی همه چی ناپیدا.
بدرد نور امید آنرا….

یارب..
مددی کن که زلیخای دلم یوسف ‌کنعانی شود.
در پی دلدادگی اش.
بهر وصال دلمان
از همه چی دل بکند…

بگویدش بر خود.
بر تمامی رنجها.
بر عموم نادان ها.
که این ره عشق است…

عاشقی اگر باشد.
مشتاق کسی باشد….

یارب.
تو که آگاهی ز دلم….
تو که وعده ها دادی…
تو که امید دلهایی…
برسان بر من. از صبر خودت هر دم.

جسمم.‌ شده رنجور.
قلبم شده مهجور.
بار سنگینی ایست. بر دل.
مددی کن..توخودت.

بارها با دل خود خلوتی داشتم به سخن.
خود دیدم. که تو بودی..، من میگفتم.
تو شنیدی حرف دلم را.
هر چند.
میدانستی….

یا رب.

بسپارم به خودت. من بنشیم به کنار.؟

می دانم. تو گر نظر کنی بر دلها.
تو گر بخواهی آسان بشود کاری.
محال باشد قفلی بر تمامی درهاا…‌.‌

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿🌾

#ما_آدما

ما آدمها به دنبال چه میگردیم.
ما آدما از اصل مان دور شدیم.
ما آدما راه را گم کرده ایم…

ما آدما تصور میکنیم میدانیم.
ما آدما واقعیت هیچ نمیدانیم..

ما آدما نسل به نسل آمده ایم.!
ما آدما آمده ایم که چکار کنیم.؟!

ما آدما برای رشد و تکامل آمده ایم.
ما آدما به یقین فرستاده هستیم.
ما آدما به اختیار خود وارد نشدیم..

ما آدما واقعا اینجا چکار میکنیم.
ما آدما آیا برای تولید مثل آمده ایم..؟

ما آدما اکثرمان سرگردان شده ایم.
ما آدما عادت کرده ایم ادامه بدهیم…!

ما آدما پایان وقت داده شده میفهمیم.
ما آدما کاش در لحظهء ورود بدانیم.
ما آدما هرکدامان ندای درون داریم…!

ما آدما هر کدامان باید کاری کنیم.
ما آدما کارهای انسانی نمیکنیم.
ما آدما به خودمان ظلم کردیم…

ما آدما تصور میکنیم که هستیم.
ما آدما همیشه منتظر فردا هستیم.
ما آدما روزی یا شبی دگر نیستیم….

ما آدما لازمه که تجدید مسیر کنیم.
ما آدما لجباز شده ایم با خودمان.
ما آدما میتونیم مکمل هم باشیم..

ما آدما در حال نابود ی خودیم.!
ما آدما هیچ کجا را سالم نزاشتیم..!

ما آدما بامخلوقات دگر چه کردیم.؟
ما آدما به همه چی بی رحم شدیم.!
ما آدما فرسنگها از خود دور شدیم…!

ما آدما چرا با زیبایی. قهر کرده ایم.
ما آدما از شادی دیگران رنج میبریم…!

ما آدما نعمت به وفور بهمان داده شده.
ما آدما برا همه چی حرص میزنیم..!

ما آدما تظاهر به داشتن عشق میکنیم.
ما آدما عشق را بی اعتبار کرده ایم..!

ما آدما هر کدام دارای نقابی شده ایم.
ما آدما آدمیت را زیر سوال بردیم.
ما آدما میتوانیم وقعا آدم باشیم….؟

ما آدما ……! ؟

به راستی..؟
اشرف مخلوقات واقعا کیست.؟؟!

✍ محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿🌾

در فراسوی خیال. سفرها کرده ام‌ با تو..
بودی در وجود من…
درتمام لحظه هایم….
روز هایم.
شب هایم…
همه و همه چی رنگ و بوی دگری داشت.

گرم صحبت می شدیم باهم …
تو میگفتی ومن.
‌با هرکلام تو.
می سرودم.
شعری…

چقدر شیرین و دلچسب است با تو بودن.
چقدر خوشبختم که هستی در کنار من….

دلم میخواهد تا ابد بماند یادتو. در من…
نرود هرگز.از بر من.
که تو زیباترینی.
بهترینی.
بمان در من……

حال رک میگویمت.
عقل میگوید بکش دست از خیالاتت.
این توهمی است. در تو.
واقعیت نیست.!
عین خوابست.
نه هوشیاری.
نه بیداری.
رهایش کن..
محال باشد.
اینگونه که تو گویی.!

دل گوید. ندای من توهوم نیست…
وحی است. بر تو.
اعتمادکن بر‌من.
عقل کارش همین است..
وارد میشود بر تو
گاه از در ترس.و
گاه از در تردید.
گاه از در منطق.
گاه از در وجدان.
به هر دری کوبد.
که آسوده ماند.

حال وقت آن است‌.میان قلب و عقلت.
تصمیمی بگیری..

یا تکیه کن بر عقل بگیر ازش مرهم.
برای جای زخمی که درد کند هر دم.

یا میزنی پیوند. میان قلب و رویاها.
پایان خوشی باشد.
تورا کند سرمست…..

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿🌾

#ماه_من.

پرواز تا افق های دور را با تو.
طلوع و غروب را با تو..
طراوت و زیبایی گل هارا.
با تو.
زیبایی بهار و تابستان، پاییز و زمستان.
مستی و جاودانگی همه …را
با تو میخواهم.

تو‌ که باشی. همه چی. بی انتهاست…
همه چی زیباست.

آسمان و ستارها،
ماه و کهکشان.
ابر و باد و برف و باران و تگگ.
برکه و رود و دریا و کویر.
جنگل و گل هاو رنگها دیدنیست.
روز و شب.
زندگی معنا شوند….

تو که باشی.انگار قلبم طور دیگری
می زند.!
تو که باشی. قلبم بی آرزوست.
لحظه هایم جان میگیرند.
ازعطر وجودت.

نازنینم.
عزیزتر از جانم..

ای که وجودت سرشار از آرامش است.‌

از کدام سیاره آمده ای…؟
نکند درخوابم.!
نکند در رویام.؟

گفته بودی‌ که تورا خواهم شناخت..؟
رک‌‌‌‌. میگویم تورا…‌
هر چه گشتم در خودم.‌
جزء تو ندیدم
در خودم..!

بودی..تو درمن از عزل.!
هیچ نمیگفتی چرا…؟

حال حیران مانده ام…!
مات و مبهوت مانده ام.
گر بپرسی مرا احوال دل.
پاسخم این است تورا.

عشق. راهی ست
شیرین چون عسل‌‌.
عشق بی راهه به
مقصد نرسد.

هرکه بفهمید.
دل.
عرش کبریاست.
مالک خداست.
عاشق خداست…

بده دل را.
عاشقی کن.
عاشقی کن.

عاشقی نور است.
عاشقی نور خداست…

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿🌾

رمیده از سرای دل ما و کند ز ما دوری
بیخبر رفت و کنایه زد به دل بد جوری
مسرور نباش که دنیا دار مکافات است
تباه نشود عمر و دلی که میکند صبوری

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿🌾

چون یار بخواهد بشود کاری
چنان بشود که حیران بمانی..

✍محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿🌾

رها شو از غم دنیا بزمی بپا کن و آرام باش
عین ابر آسمان به هر سو روان و باران باش
به ورای این عجایب های خلقت هم نظر کُن
از خالق این جبروت پندی گیر و عاقل باش

✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿🌾

آنکه در دل رهی روانه شد دیری
هیچ نبینی از افق دیدش دوری..

✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿🌾

پس هر جوان رعنا کمر خمیده پدری
بها داده تمام عمر شیرینش را مادری
محاله چنین عشقی ببینی روی زمین
قدردان که به قرنی آید چون گوهری

✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿🌾

عمری به کیش غفلت راندی
بس نشد این همه درماندی
حیف از این عقل و شعور
در مسیر عشق جاماندی

✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿🌾

چقدر پریشان شده احوال از این همه بی مهری
با دلی پر کینه‌ شدیم مار زخمی که میزند زهری
روزی رسد آفاق عشق باشد و نبینی هیچ قهری
تمام فرقه ناحق ویران شود و نماند منزل دهری

✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿

بیا یک شبـی را با ما سـحر کن
احوال دنیای مرا زیر و زبـر کن
دل پریشانم نکن از ما تو دوری
هـر چه نیستم تو شق القمر کن

✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿

تو آرامم کن ای محبوب دل ها
حکیمی بر همه قلوب و تن ها

✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿

این طلوع زیبای صبح گاهی
گوید نکن بهار زندگی تباهی
غروب و خزان بدهد نشانی
فیض ببر از این همه گواهی

✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿

نور باش در هستی
دور شوی از پستی

 

✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿

رهی روم که رو به بالا میبری تو

هر مرده دلی را جان میدهی تو

✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿

به جان‌‌ و دل تمنا دارمت جانا
همه درگذریم و تو هستی مانا
ز دیده نهانی‌ و هر نفسی مارا
‌در تنی و من توام کیست دانا

✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿

تو که آسان میبری پاییز به یغما
خزان کن غم از دل ها شب یلدا

✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿

بَر دیده ما نقش نِگار میزنی، هر بار
با گیسوی چُو چنگ، بِنوازی هی تار
تو مِی بَر جام دل ریزی، کنم مستی
که پُوچِ هر مَستی، مگر میخانه یار

✍#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿

عشق و هوای بارانی
صفا کنید در جوانی‌

چتر بر سر و خندان
کنارش برو جا نمانی

چند مصرع که گفتم
ایده ام بوده دورانی

لذت ببر که بی گمان
هر‌ آن رو خط پایانی

دلبری لازم ای عاشق
گاهی خوبه که بدانی

#محمد_مقامی

🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌿

No payment method connected. Contact seller.
امتیاز دهید
5/5